baroot-kh22 On

به نام بی همتای بزرگ


تعدادی از گروهها از جمله دانشجویان هم همبستگی خود را با بازاریان اعلام کرده اند. در اینجا قصد ما بررسی تهدیدها و فرصتها ممکن برای جنبش عدالت خواهی ایران است.
1 -در اینکه حرکت صنفی بازارایان آیا عقبه سیاسی هم داشته است یا نه مورد بررسی قرار نگرفته است. اینکه چه کسانی سازماندهندگان این اعصتاب بوده اند و اینکه چه جریانی طی شده است بر من پوشیده است. اینکه بازاریان تهران برخلاف بازاریان برخی شهرها واکنشی به اتفاقات تهران نداشته اند از نکات منفی این صنف بوده است
2 - تجربه نشان داده است که حرکتهای اعتراضی در سه طیف ابتدا شکل میگیرد: دانشچویان و طلاب - بازاریان - مقامات مذهبی. در مراحل بعدی حرکتهای اعتراضی به ادارات و بدنه دولت میرسد و در اخرین بخش به نظامیان میرسد. پس مسملم است که همراهی بازاریان بسیار مهم است و ممکن.
3 - نمیتوان با قاطعیت گفت که آیا اعتراضهای بازاریان از محدوده ی احمدی نژاد فراتر خواهد رفت یا نه؟ تاریخ صد ساله نشان دهنده این است که اعتراضات سیاسی از همین اتفاقات کوچک شروع میشود. از سوی دیگر پارسال اعتراضات اساسی (یعنی اعتراض به اساس و بنیان) از اعتراض به احمدی نژاد و مسائل کوچکتر شروع شد.
4 - اگر چه بازاریان از جنبش حمایت نکردند اما جنبش با حمایت از بازاریان میتواند آنان را به سوی خویش جذب کند. بر خلاف روزهای معلم و کارگر که از وسی کارگران و معلمان تجمعی صورت نگرفت اینبار دعوت کنده اصلی خود سنف مربوطه (بازاریان) است. هنگامی که بازاریان حمایت مردم را از خویش ببینند مجبور هستند از مردم هم حمایت کنند یا ننگ بدنامی را برای خویش بخرند.
5 - یکی از مشکلات بازار نفوذ موئتلفه و جریان هدایت کننده آن است. از سوی ممکن است این جریان با موج سواری بر حمایت مردم تا حد امکان به تبلیغ برای خامنه ای بپردازد. از سوی دیگر این امکان برای مخالفان ایشان برای بدست گیری سکان هدایت بازار است.
6 - این امکان وجود دارد سران حکومت با درک موقعیت همین امشب با بازاریان مصالحه کنند و قضیه ختم شود.
آنچه که از مطالب بالا بدست می آید این است که چنانچه 2 عامل مدیریت قوی و فوری و شناخت کافی از بازار وجود داشته باشد یک فرصت استثنایی برای جنبش است. فرصتی که شاید تا ده سال دیگر تکرار نشود.

baroot-kh22 On

پاسخ بازاريان به افزايش ماليات دولتي


بازاريان تهران و اصفهان و تبريز، از روز15تير89 در پاسخ به افزايش مالياتهاي دولتي دست به اعتصاب زده و اعلام كردند كه تا از بين رفتن قانون افزايش مالياتها، دست از اعتصاب برنخواهند كشيد. نيروهاي انتظامي در تهران نيز، بعد از بسته شدن مغازهها در بازار براه افتاده و با بلندگو از بازاريان خواستند تا مغازههاي خود را باز كنند ولي آنها در پاسخ، به هوكردن نيروي انتظامي پرداخته و شعارهاي «مرگ بر ديكتاتور» سردادند.
عدهاي از لباس شخصيها و نيروهاي بسيج هم با حمله به مغازهها اقدام به شكستن شيشه و پاره كردن كركره مغازهها كردند و با ايجاد درگيري در بازار پارچه فروشان و حمله با چاقو به يك بازاري معروف به اسم (حاجي كاشاني) خشم مردم آن منطقه را برانگيختند. نيروي انتظامي نيز با شليك گاز اشكآور به مردم و بازاريان حمله كرده و موجب اوجگيري درگيري شدند.
بعد از اعتصاب بازاريان، محمد علي ضيغمي، معاون وزير بازرگاني، به صحنه آمده و گفت: "افزايش 70 درصدي ماليات اصناف منتفي شده و تنها يک اشتباه در انتقال مطلب و برداشت از قانون بودجه بوده است. وي با يك فقره عقبنشيني مفتضح، گفت: آنچه در بودجه به عنوان افزايش ماليات واحدهاي صنفي در سال 89 بيان شده، نسبت به سال قبل کمتر از 30 درصد افزايش داشته است."
پيش از اين نيز در مهرماه 87، همزمان با ابلاغ قانون ماليات بر ارزش افزوده از سوي دولت احمدينژاد، سازمان امور مالياتي اين قانون را لازم الاجرا ميدانست، ولي اصناف اصفهان دست به اعتصاب زده و با ادامه آن بمدت 4 روز، طلافروشان شهرهاي تبريز، تهران، مشهد و برخي شهرهاي ديگر نيز به آن ها پيوستند. اين اعتصابها موجب عقب‌نشيني دولت محمود احمدي‌نژاد از اجراي طرح ماليات بر ارزش افزوده شد به طوري که دولت ابتدا خواستار اجراي تدريجي اين قانون شد اما در نهايت مجبور به تعويق آن كرد.
سازمان امور مالياتي پس از گذشت 17سال از طرح جامع مالياتي كماكان نتوانسته اين قانون را عملياتي كند. براساس گزارشات رسيده، صنف پارچه فروشانِ تهران اعلام كردند كه تعويق قانون به آينده راهحل پايان اين مناقشه نيست.
امسال نيز اين موضوع منجر به تعطيلي بازار طلافروشها، فرش فروشها، پارچه فروشها، بازار كفاشها، سراي بوعلي، چارسو كوچك، بازار عباسآباد، شده و روز 17تير نيز ناصرخسرو، پله نوروزخان، پامنار و بازار لباسفروشها در اعتراض به جنايت صورت گرفته به بازاريان اعتصابي پيوستند. دامنه اين اعتصاب به اصفهان و تبريز كشيده شد. بازار طلافروشها و قماش فروشهاي مشهد نيز امروز تعطيل كردند.
قابل ذكر است كه قانون ماليات بر ارزش افزوده، نخستين بار توسط فون زيمنس در سال1951 براي فائق آمدن به مسائل مالي آلمان طرحريزي شد، اما تا سال 1954 در هيچ نقطهاي در جهان به اجرا در نيامد. پس از آن كشورهاي برزيل، فرانسه و دانمارك دنبالهرو آلمان شدند.كره جنوبي نخستين كشور آسيايي بود كه در سال 1997 با كمك صندوق بينالمللي پول اين قانون را اجرا كرد. ولي ايران با يك حكومت قرون وسطايي و اقتصاد ورشكسته توليدي، براي سرخ نگه داشتن چهره خود در تحريمهاي بينالمللي و براي نشان دادن اينكه با استانداردهاي بينالمللي بازار خود را تنظيم ميكند، اقدام به اعمال اين قانون مالياتي كرد، در حاليكه هيچ سيستم مكانيزهاي براي ثبت و ربط اين ماليات ارائه نداده و با خشونت و گسيل داشتن نيروهاي انتظامي و چاقوكشهاي بسيجي خود و با زهرچشم گرفتن از بازاريان، خواهان عملي كردن اين قانون ميباشد. در حاليكه بافت اقتصادي و اجتماعي ايران سراپا متفاوت با كشورهايي مانند آلمان و دانمارك ميباشد. زيرا كه دانمارك بلحاظ شفاف بودن روابط اقتصادي و عدم فساد در سيستم اداراي مقام اول را در جهان داراست.
يكي از دلايل مقاومت اصناف و بازاريان براي پرداخت اين ماليات اينست كه باعث گراني قيمت كالاها خواهد شد. زيرا اين ماليات بر ارزش افزوده در بخش توليد مرحله به مرحله انجام گرفته و مواد اوليه علاوه بر پرداخت مالياتهاي قبلي، سه درصد نيز بايد به حساب وزارت دارايي واريزكنند. با توجه به گردش مواداوليه تا توليد نهايي آن در ايران حداقل 4تا5دست بين واسطهها و دلالان ميچرخد، بنابراين قيمت كالاهاي توليديِ ، علاوه بر اخذماليات قبلي، بين 12 تا 24درصد افزايش خواهند يافت. بنابراين بازاريان شريف خواستار لغو اين قانون هستند، در حاليكه احمدينژاد با تعويق دوماهه آن قانون را بعنوان تيغ سركوب بالاي سرِ بازاريان نگه داشته و آنرا ملغي نميكند .

baroot-kh22 On ۲۳ تیر ۱۳۸۹


مراسم سالگرد امير جوادي فر پنجشنبه در تهران

مراسم سالگرد امير جوادي فر، يکي از جان باختگان شکنجه گاه کهريزک، روز پنجشنبه ٢۴ تيرماه در تهران برگزار خواهد شد. اين مراسم ساعت شش و نيم عصر پنج‌شنبه در بزرگراه اشرفي اصفهاني، خيابان ۲۲ بهمن، خيابان حاج سيد احمدي جنب پمپ بنزين، گلستان دوم، پلاک ۶۲ برگزار مي شود
به گزارش جرس، امير جوادي فر، دانشجوي مديريت صنعتي دانشگاه بين المللي قزوين، ترانه سرا و همچنين هنرمندي بود که ۱۸ در تظاهرات ضد حکومتي تير ۸۸ درتقاطع خيابان شهداي ژاندارمري و دانشگاه، توسط نيروهاي لباس شخصي‌ دستگير و مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته و به کلانتري ۱۴۸تهران منتقل شد.
در کلانتري حال او در اثر ضرب و شتم به وخامت رسيد و ماموران کلانتري او را در ساعت ۹ شب به بيمارستان فيروزگر منتقل و روز۱۹ تير ماه، به دستور سعيد مرتضوي، او را از بيمارستان فيروزگر به بازداشتگاه کهريزک منتقل مي کنند.
در کهريزک با پوتين آنقدر به سينه و سرش مي‌کوبند که يک چشمش ‌ترکيده و دچار خونريزي ريوي مي‌شود . بعد از شکنجه شديد، در ۲۳ تيردر مسيرانتقال به اوين، دچار تشنج و ايست قلبي مي‌شود .
ده روز بعد و در تاريخ سوم مرداد ماه، به خانواده‌ وي براي تحويل جسد خبر مي‌دهند و در۵ مرداد، پيکر متلاشي شده وي در قطعه۲۱۱ رديف ۴۲ شماره ۱۰ بهشت زهرا به خاک سپرده مي شود.
گفتني است مراسم بزرگداشت محسن روح الاميني، از ديگر جان باختگان شکنجه گاه کهريزک نيز، بعد از ظهر همان روز در قطعه ٢٢٢ بهشت زهراي تهران برگزار خواهد شد.

baroot-kh22 On ۱۶ تیر ۱۳۸۹

در همبستگي با بازاريان فردا حضور بهم ميرسانيم
بازار پارچه فروشان / توسط بلندگو از سوی نماینده صنف پارچه فروشان بازار از مردم به خصوص بازاریان دعوت كرد فردا پنجشنبه دست از کار بکشند و از ساعت 9 صبح در سبزه میدان با حضور پر رنگ خود جنایت امروز از سوی حکومت را محکوم کنند .اطلاع رساني كنيد .
ايراني با غيرت حمايت حمايت
http://i.imgur.com/BSuhu.jpg

baroot-kh22 On

سخني چند با خوانندگان
دوستان و ياران همراه و همگام
ميخواستم تا قبل از 17 تير كه چند روز هم بيشتر بهش نمونده و روز خاطره انگيزي براي همه ماست چند كلامي بگم
همونطور كه تو اين چند مدت اخير شاهد بوديم بخصوص در شرايطي كه توش هستيم ما نبايد دنبال شكل گيري تظاهرات ميليوني و بزرگ باشيم اين اشتباهه محضه اگه فكر كنيم يا انتظار داشته باشيم كه اون روزا تكرار بشه و اگه نشد پاسيو بشيم و بگيم فايده نداره و عقب بكشيم تو اين مدت خيلي چيزا تعيين تكليف شده خيلي ماهيتها رو شده و جنبش داره مسير اصلي خودش رو پيدا ميكنه حالا نقش ما تو صحنه و حضورمون چه بسا خيلي مهمتر از حتي زمان بعد از انتخاباته .
من ميگم بايد تو دسته هاي 5 يا 10 نفره و حتي كمتر تشكيل تجمع بديم هر نقطه كه ميتونيم جمع بشيم , شعارهاي خودمون رو بديم و صحنه رو خالي نكنيم مهم حضور مستمر و خستگي ناپذير ما تو همه برنامه ها و صحنه هاست جنبش الان به حضور فعال تك تك ما براي ادامه مسير نيازه داره براي همين ضرورت شكل گيري برنامه تو اين روز 17 تير خيلي مهمه ...
ضمن اين كه بعد از 18 تير تقريبا هيچ مراسم و برنامه اي ديگه اي تا چند مدت نيست و بايد سنگ تموم بذاريم
نظر شما چيه ؟

baroot-kh22 On

18تير89 پيروزي 18تير78
در آستانه18نير، نگاهي داريم به آن چه گذشت نه مثل امروز در سهولت قيام و طلسم شكستگي ولايت بلكه در سخت ترين و ناجوانمردانه ترين روزهاي سازش و بند و بست با حاكميتي كه خاتمي را اساسا براي تغيير فضاي بينالمللي به نفع نظام و عليه مردم و خواست آزاديشان آورده بود. با ظاهر بزك شده به گفتگوي تمدنها و اصلاح طلبي قلابي. آن‌چه به آن پرداخته ايم تنها نگاهي است گوشه كوچكي از قيام قهرمانانه دانشجويان در 18تير سال 78 و آن چه خاتمي و دولتش از خيانت و سركوب كردند و اين كه ببينيم پيروز آن هماوردي كه بود؟ در واقع قيام تير 78 بهاي فريب خاتمي و دريدن پرده هاي حفظ نظام و روشن كردن حقايق توسط دانشجويان دلاوري بود كه تا بن استخوان به آزادي پاي بند بودند. در اين زمينه به‌نقل از يك گزارش محرمانه، كه از درون وزارت كشور در‌بارهٌ قيام 18تير به بيرون رسيد، اكتفا مي‌كنيم در اين گزارش وزارت كشور در رابطه با قيام تير 78چنين آمده است:

« ساعت 22/30 روز پنجشنبه، حدود 200دانشجو يك راهپيمايي اعتراضي به‌راه انداختند و تا چهار راه جلال آل احمد در خيابان اميرآباد رفتند و سپس به‌سَمت كوي بازگشتند. شبيه به‌اين راهپيمايي اعتراضي پيش از اين هم سابقه داشته و پديدهٌ جديدي نبوده است. شعارهايي هم كه در اين راهپيمايي عليه استبداد داده شد، تازگي نداشته است، امّا اين‌بار مسئولان جناح راست كه قصد داشتند از راههاي غيرقانوني با استفاده از نفوذشان در نيروي انتظامي از معترضان زهر چشم بگيرند، اين حركت دانشجويان را اعتراضي عليه تصويب طرح مطبوعات در مجلس دانستند و گفتند كه اين‌بار بايد اعتراض را در نطفه خفه كنيم، و الاّ گسترش مي‌يابد و كار از دستمان در مي‌رود. در اين صورت ممكن است ما را وادار كنند كه در شور دوّم، بسياري از جنبه‌هاي مهّم اين اصلاحيه (مطبوعات) را پس بگيريم. بنابراين، نبايد اجازه دهيم هيچ اعتراضي پابگيرد. در ميان دانشجويان شايع بود كه صاحب اين فكر و ابتكار، بازماندگان و طرفداران سعيد امامي در وزارت اطلاعات بوده‌اند كه در‌واقع از وابستگان به‌جناح راست هستند. اينها كه عوامل مشخصي نيز در مجلس دارند، با شنيدن خبر تظاهرات دانشجويان در كوي دانشگاه به‌سرعت دست به‌كار شدند و نيروهايي را كه مي‌توانستند به‌سرعت بسيج كردند. اينها توانستند با استفاده از نفوذ خود سه نيروي مختلف را آماده كنند و به‌محل كوي دانشگاه برسانند. نيروي اوّل، معروف به‌(انصارحزب‌الـله) به‌سرپرستي ده‌نمكي با استفاده ازتلفن موبيل به‌سرعت بسيج شدند و در حدود ساعت 24خودشان را به‌كوي رساندند. نيروي دوّم، گارد ويژهٌ ضدشورش به‌سرپرستي سرتيپ نقدي، سردار احمدي و علي ذوالقدر به‌سرعت به‌سَمت كوي دانشگاه رفتند و گروه سوّم، نيروي انتظامي از ناحيه تهران بزرگ بود كه به‌فرماندهي سردار نظري و به‌فرمان سرتيپ لطفيان راهي محل شدند. وقتي دانشجويان به‌كوي باز مي‌گشتند، در حوالي در ورودي با سنگ‌باران گروهي از انصار حزب‌اللـه مواجه شدند، امّا، از آن‌جا كه افراد اين گروه فشار هنوز در حال آمدن به‌محل بودند و تعدادشان در آن لحظه كم بود، دانشجويان پس از درگيري مختصري توانستند از آنها عبور كنند و وارد كوي شوند. همهٌ نيروهاي بسيج شده وقتي به‌محل رسيدند كه دانشجويان در خواب بودند. آنها به‌سرعت وارد كوي شدند و به‌شكل وحشيانه به‌دانشجويان در حال خواب يا بيداري حمله كردند و به‌هيچ‌كس رحم نكردند. حتّي دانشجوياني را كه در مسجد بودند، همان‌جا مجروح و مصدوم كردند، به‌طوري كه آثار خون روي ديوار مسجد و اتاقها، راه پله‌ها و‌… قابل مشاهده بود. دانشجويان مي‌گويند كه پس از حدود يك ساعت، بيش از 500دانشجوي زخمي روي زمين افتاده بود و از هر سويي صداي ناله به‌گوش مي‌رسيد، امّا، كسي جرأت نمي‌كرد به‌آنها كمكي بكند. تنها وقتي مهاجمان از كوي خارج شدند، دانشجويان توانستند مجروحان را به‌بيمارستان برسانند. دانشجويان مي‌گويند وقتي هوا روشن شد، كوي مانند صحنهٌ جنگ بود. همهٌ وسائل درهم شكسته و همه‌جا خون‌آلود بود. دانشجويان خونشان به‌جوش آمده بود. گروه زيادي از آنها با مچ‌بندها و بازوبندهاي سياه در محوطه كوي تجمّع كردند و هيچ‌كس نمي‌توانست آنها را ساكت كند يا تحت كنترل قرار دهد…پيش از اين‌كه ماجرا اوج بگيرد، تعدادي از مقامهاي و شخصيتهاي مملكتي به‌محل رفتند تا ضمن همدردي با دانشجويان از آنها بخواهند كه آرامش خودشان را حفظ كنند، امّا دانشجويان همهٌ آنها را از خود راندند. فائزه هاشمي را هو كردند و عليه هاشمي رفسنجاني شعاردادند. حتّي به‌ وزير(لاري، وزير كشور) توهين كردند و به‌سوي خود ايشان و اتومبيلشان سنگ پراندند و موارد ديگري پيش آوردند كه توهين به‌كل روحانيت بود و از ذكر آنها خودداري مي‌شود. آقاي غفوري‌فرد را هم آن‌چنان هو كردند كه نتوانست به‌آنها نزديك شود…آن چنان جوّي ايجاد شده بود كه هيچ‌كس جرأت ايستادن جلو آنها را نداشت، حتّي ديگر از گروه فشار هم خبري نبود. شعارها نشان مي‌داد كه كار از كار گذشته و ديگر كاري از كسي ساخته نيست. آنها فرياد مي‌زدند: "مي‌كشم، مي‌كشم، آن‌كه برادرم كشت"، "انصار جنايت مي‌كند، رهبر حمايت مي‌كند"، "مرگ بر‌لطفيان"، "خامنه‌اي حيا كن، رهبري را رها كن"، "ساواك اسمش عوض شده، انصار حزب‌الـله شده"، "علي فلاحيان، سردسته جانيان، اعدام بايد گردد". آخرين كسي كه مي‌خواست اقدامي بكند، امّا نتوانست به‌دانشجويان نزديك شود، حجت الاسلام ابوترابي، نمايندهٌ رهبري در دانشگاه، بود. دانشجويان به‌يكديگر مي‌گفتند، اين اقدام، انتقام‌جويي طرفداران سعيد امامي در وزارت اطلاعات بوده كه به‌اين ترتيب انتقام كشته شدن او را از دانشجويان گرفته‌اند. به‌همين دليل، ما هم بايد انتقام خودمان را از حاميان آنها در رأس حكومت بگيريم. آنها از مقام رهبري به‌عنوان حامي اصلي حمله كنندگان و سعيد امامي نام مي‌برند… ساعت11 صبح چند ماشين وانت تويوتا كه روي يكي از آنها دوشكا نصب شده بود، همراه با چند اتوبوس نيروي ضدشورش به‌سَمت كوي دانشگاه رفت، امّا، دانشجويان كه حالا مردم را هم در كنار خودشان داشتند، در مقابل آنها ايستادند. همه چيز نشان مي‌داد كه جريان مانند ماشين بدون ترمزي كه در سرازيري افتاده باشد، به‌سَمت يك فاجعه بزرگ به‌پيش مي‌رود». اين گزارش و دهها گزارش ديگر و زارت كشور به ‌دست خاتمي و وزير كشور او رسيده بود، ولي، خاتمي به‌جاي اين‌كه طرف دانشجويان مظلوم را بگيرد كه مورد حمله واقع شدند، قبل از ولي‌فقيه رژيم دستور سركوب دانشجويان و مردمي را داد كه از دانشجويان حمايت مي‌كردند. به‌اعتراف وزير فرهنگ و آموزش عالي خاتمي، «فاجعه در تبريز نيز عميق‌تر از كوي دانشگاه تهران بود، ولي تحت‌الشعاع آشوبهاي بعدي قرار گرفت». همين وزير در بخش ديگري از سخنانش به‌جنايتهاي رژيم در كوي دانشگاه تهران اعتراف كرده و مي‌گويد:«در جريان وقايع كوي دانشگاه تهران دو نفر كشته شدند، حدود 2000نفر كتك خوردند، صدها نفر مجروح شدند، خرابيهاي بسيار به‌بار آمد و اموال دانشجويان به‌غارت رفت…» دو روز پس از اين حمله‌هاي مغول‌وار، به‌دستور وزير كشور خاتمي، نيروهاي سركوبگر رژيم به‌روي يك صدهزار تظاهر‌كننده آتش گشودند و خود خاتمي در روز 22تير 78 دستور سركوب دانشجويان و تظاهركنندگان را داد و با بيان اين‌كه بايد در مقابل آنها ايستاد و ما هم مي‌ايستيم، گفت: «اين حادثه كه در پنجشنبه شب رخ داد، از يكي دو روز بعد از آن، يك جريان انحرافي در آن پيدا شد و به‌نظر من اين جريان انحرافي خير اين كشور را نمي‌خواهد. منظورش لطمه‌زدن به‌اصل نظام است‌… من مطمئن هستم كه اينها سوءنيّت دارند و قصدشان ايجاد خشونت در جامعه است و بايد در مقابل آنها ايستاد و ما هم مي‌ايستيم». خاتمي سپس ادامه داد كه: «تقاضاي من از ملّت شريف اين است كه هر‌چه بيشتر اطراف اين جريانات منحرف را خالي بكنند تا برخورد ما با آنها راحت‌تر صورت بگيرد، دستگيريهايي كه بايد انجام بشود‌… همه بكوشيم اين جريان زشتي كه وجود دارد، به‌شدّت محكوم بكنيم و تسهيل بكنيم برخوردهاي قانوني كه دولت، نظام و دستگاههاي مسئول امنيّت بر‌عهده دارند». خاتمي در پاسخ به‌اين سؤال كه «خداي ناكرده اگر اين اخلالها ادامه پيدا بكند، جنابعالي بفرماييد به‌عنوان رئيس شورايعالي امنيّت چگونه با آنها برخورد خواهد شد؟» مي‌گويد: «روشهاي خاصّي وجود دارد براي برخورد با اين اغتشاشات شهري‌…» حرفهاي خاتمي دربارهٌ تظاهرات دانشجويان و شدّت‌عمل رژيم به‌خوبي گوياي وحشتي است كه سرتا پاي حكومت را فراگرفته بود و نيازي به‌توضيح و تفسير بيشتري ندارد. به‌دنبال تصميم خاتمي و شورايعالي امنيّت رژيم مبني بر‌سركوب شديد تظاهركنندگان و دستور خامنه‌اي به‌نيروهاي رژيم دربارهٌ اين‌كه هر كجا لازم مي‌بينند «دشمنان را مرعوب و منكوب سازند»، حسن روحاني، دبير شورايعالي امنيّت رژيم و معاون خاتمي در اين ارگان، گفت: «ديروز غروب دستور قاطع داده شد، هرگونه حركت، هر كجا كه باشد، با شدّت و قاطعيّت سركوب خواهد شد». وي اعلام كرد كه در روزهاي آينده دانشجويان و مردمي كه در تظاهرات اخير دستگير شده‌اند، محاكمهٌ و «به‌عنوان محارب و مفسد مورد مجازات (اعدام) قرار خواهند گرفت» تا «برخورد قاطع براي ديگران درس عبرت باشد». روحاني تصريح كرد در سركوب تظاهركنندگان هيچ اختلاف نظري بين خامنه‌اي و خاتمي وجود نداشته و «خوشبختانه همهٌ اركان نظام، همهٌ مسئولان، همهٌ قوا، بدون هيچ‌گونه اختلاف نظر نسبت به‌اين عناصر فرصت‌طلب اتّفاق‌نظر دارند» و قوّه قضاييه در روزهاي آينده به‌وظيفهٌ قانوني و شرعي خود به‌خوبي عمل خواهد كرد. خاتمي حتّي از اين هم فراتر رفت و در يك سخنراني كه دو هفته بعد در همدان داشت، در دفاع از مهاجمان به‌كوي دانشگاه تهران (نيروي انتظامي و انصارحزب‌الـلّه) گفت: «خشونتگران دلسوز هم هستند، قصد خدمت هم دارند، منتهي اشتباه مي‌كنند‌… اين حادثه سبب نشود كه ما اهانتي بكنيم و تضعيف بكنيم نيروي فداكار و عزيز انتظامي‌مان را كه در سراسر كشور در مرزها، در شهرها، در روستاها، در جاده‌ها، حافظ امنيّت و حافظ نظم و انتظام در كشور ماست. اين حادثهٌ زشت و نفرت‌آوري كه لطمه بود به‌امنيّت ملّي و‌… اهانت به‌نظام و ارزشهاي آن و مقام رهبري، يك حركت كور و يك بلوا و يك شورش وآشوب و يك حركت ضدامنيّتي با شعارهاي منحرف كننده‌… در واقع، شورشي كه شد نه تنها يك عمل ضدامنيّتي و ضدآرامش و يك عمل اغتشاش‌آميز بود، يك اعلام جنگ با رئيس‌جمهور و با شعارهاي رئيس‌جمهور هم بود‌…» به‌دنبال اين موضعگيريهاي چندش‌آور خاتمي، روزنامهٌ هُلندي الخمين‌داخ بلاد، مورّخ 7مرداد 78 نوشت: «اگر هنوز ترديدي وجود داشت بر‌روي اصلاح پذيري خاتمي، ديروز خود خاتمي اين ترديد را از ميان برد و در يك سخنراني در همدان اعلام كرد كه تظاهرات دانشجويان يك اعلام جنگ عليه برنامه‌هاي خود خاتمي و توهيني به‌سيستم نظام بوده است. او هم‌چنين اضافه كرد كه خود و دولتش را مأمور اجراي نظرات شخص بالاتر كه همان رهبر مذهبي، خامنه‌اي است، مي‌داند. خاتمي به‌دانشجويان پشت كرد. او قمار نمي‌كند و با اين حال مي‌بازد‌…» در 21آذر، در نخستين مراسم 16آذر كه بعد از حمله به‌كوي دانشگاه، در دانشگاه علم و صنعت برپاشد و خاتمي در آن سخنراني كرد، كه از تلويزيون هم پخش شد، وي هيچ حرف تازه‌يي در محكوميّت حمله به‌كوي دانشگاه نزد و پيشاپيش قربانيان اين حمله، يعني دانشجويان، را در مسند مُجرم نشاند و گفت: «مهّم اين است كه قانون اجرا شود و اگر كسي چه دانشجو و چه غيردانشجو مُجرم بود، مطابق قانون با او برخورد شود». رسوايي موضعگيريهاي خاتمي به‌حدّي بود كه گزارشگر بخش فارسي بي. بي. سي، (صادق صبا) به‌رغم تكرار تلاشهاي شناخته‌شده‌اش براي بازارگرمي در مورد اصلاح‌طلبي خاتمي و طرفداري دانشجويان از او، نتوانست «عقب‌نشيني» آشكار خاتمي و «يأس و سرخوردگي» طرفدارانش را ناديده بگيرد و حتّي اذعان كرد كه مدّعيان كذايي اصلاح‌طلبي اكنون به‌وضوح از روي آوردن هر‌چه بيشتر دانشجويان «به راههاي ديگر» نگرانند و خاتمي در «موقعيّت دشواري» قرار گرفته است. بي‌جهت نبود كه ولايتي، مشاور امور بين‌الملل خامنه‌اي در روز 7شهريور 78 در يك مصاحبهٌ تلويزيوني كه به‌بررسي تظاهرات دانشجويان، به‌دنبال فاجعهٌ كوي دانشگاه تهران، اختصاص داشت، گفت: «ابراز رضايت خامنه‌اي از رياست‌جمهوري و از كاري كه ايشان در طي اين مدّت كردند (در طول تظاهرات دانشجويان)، خود در حقيقت يك تودهني بود به‌آن كساني كه در خارج كشور در رابطه با وجود تفرقه در ايران تبليغ مي‌كنند‌…» ايستادگي و تهور دانشجويان و مردم به پا خاسته افكار عمومي جهان را عليه نظام و رئيس جمهور به اصطلاح اصلاح طلب چنان برانگيخت كه همه از دفن سياسي خاتمي سخن گفتند :
ـ‌ بي.بي.سي.(جهاني): شورشهاي خياباني اين چند روز براي خاتمي يك فاجعه بوده است
ـ‌ تلويزيون الجزيره: تحليگران عقيده دارند كه خاتمي بعد از موضع اخيرش بازندهٌ اين ماجرا خواهد بود
ـ‌ لوموند (فرانسه): خاتمي در معرض اين خطر است كه دير يا زود به‌وسيلهٌ بي‌صبري مردم با تهاجم مخالفانش جارو شود
ـ‌ خبرگزاري فرانسه: دانشجويي كه سخنش پژواك احساس خشم بسياري ديگر از كساني بود كه دست به‌تظاهرات زده بودند، گفت: اكنون مي‌توانيم بگوييم كه خاتمي نيز آخوندي مانند ساير آخوندهاست
ـ‌ تلويزيون كانال2 سوئد:‌تظاهركنندگان خواستار اين هستند كه هم خامنه‌اي، و هم خاتمي از قدرت به‌زير كشيده شوند
بله. خاتمي آمده بود تا قوتي باشد براي نظام و مانعي باشد براي اوج گرفتن قيام آزاديخواهانهيي كه مي خواست حاكميتي را جارو كند كه از اساس با آزادي دشمن است و ضديت دارد ولي 18تير 78 او را به زمين زد و خودش قوتي شد براي زانوي قيامي كه در خرداد88شعله كشيد و هرگز خاموشي نگرفت. اين پيروزي در حالي بود كه در آن سال نه فضاي احيا كننده قيام بود و نه جهان به حمايت از مردم ايران و قيامشان برخاسته بود و نه نظام در محاصره انواع تحريمهاي بينالمللي بود و نه زندانها قهرمانيهاي امروز را از خودشان نشان داده بودند و مهمتر از همه قيامي طلسم ولايت را نشكسته بود، و مماشاتگران شرق و غرب عالم هم علنا به همياري و همراهي نظام كمر بسته بودند.
حالا در تير 89هستيم با قيامي كه كمر نظام را خم كرده. باقيامي كه ابرقدرت يك دنيا را با ايستادگي يك ساله مجبور كرده به حرفش و به خواسته اش گوش كند و براي اولين بار موضوع نقض حقوق بشر را به ارگانهاي بينالمللي بكشد.
با قيامي كه جهان را بر سر تحريمهاي سخت و بخصوص تحريم بنزين كه نظام را به زانو در خواهد آورد متحد كرده و هر روز كه مي گذرد طناب را به دور گردنش سخت تر مي كند
ريزش در درون سپاه پاسداران باعث شده كه حاكميت مجبور به تعويض مستمر سران و دست اندركاران آن شده و درگيري و جنگ قدرت مرگ آور در درون باند خود ولي فقيه يعني بين لاريجاني و احمدي نژاد باعث از هم گسيختگي مرگ آور نظام گرديده. پا پس كشيدن موسوي و كروبي علامت پيروزي قيامي است كه جز به آزادي چشم ندوخته و هيچ آلودگي به حاكميت و كوتاه آمدن را نمي پذيرد. به اين نيروي عظيم و اين سرمايه براي پيروزي تكيه مي كنيم و 18تير را برسر حاكميت و نيروهاي ترسان و ازهم گسيخته سركوبش خراب ميكنيم. وحشت نظام هيچ چيز جز تاثيرات قدرتمند قيام يك ساله نيست. باشعله ور كردن 18تير به دنيا بگوييم كه اين نظام بايد برود و از آزادي كوتاه نمي آييم. پيروزي بيش از هميشه در انتظار ايستادگي و تهاجم ماست.

baroot-kh22 On

خاتمي كيست؟
هيچكس حمله وحشيانه و كشتار دانشجويان را در 18تير78 كه بدستور خاتمي صورت گرفت، فراموش نميكند. درآن روزكه دانشجويان در كوي دانشگاه شعارهاي ضدحكومتي ميدادند، نيروي انتظامي بطرز وحشيانه يي به دانشجويان حمله كرده و آنها را مورد ضرب و جرح قرار داد. اين مقدمة خيزش بزرگي شد كه بمدت يك هفته تهران و 17شهر ديگر را لرزاند. بسياري از دانشجويان كشته و زخمي شدند
در زمان جنگ بين ايران و عراق، خاتمي وزير ارشاد رژيم بود كه به تز صدور تروريسم معتقدبود. و شخصاً عمليات برون مرزي را نظارت ميكرد. خاتمي در زمان رياست جمهوري خود، با ايجاد 30پايگاه فرهنگي در 17كشور جهان، هسته اوليه انقلاب باصطلاح اسلامي و در حقيقت تروريسم را انتقال داد. و با فيگور گفتگوي تمدنها و اصلاحات،يك جريان صدور ارتجاع و تروريزيم را به خارج از مرز ايران برعهده داشت.
در دوران يكسال ونيم رياست جمهوري خاتمي نيز 49عمل تروريستي انجام شد كه منجر به كشته شدن بيش از 32تن از مخالفان در خارج كشور گرديد. و تنها در اولين سال رياست جمهوري خاتمي دست كم 270ميليون دلار صرف سياست صدور تروريسم به خارج از ايران شد. خاتمي در دومين سال روي كار آمدنش، بدون هيچ تعارفي گفت: تنها اتكاي دولت و نظام و پايه و موجوديت نظام، و اساسي ترين ركن نظام، وزارت اطلاعات هست.
در قيام 18تير78خاتمي كه رئيس جمهور وقت بود و رياست شوراي عالي امنيت رژيم را برعهده داشت، در اطلاعيه يي تظاهرات دانشجويان را غيرقانوني ناميد و جواز سركوب آنان را صادر كرد. اين فرمان نقاب از چهرة اصلاح طلب خاتمي برداشت.
خاتمي در 16 آذرسال83 نيز كه در حال سخنراني در دانشگاه تهران بود و دانشجويان در سالن سخنراني او را هو كرده و شعارهاي ضدحكومتي ميدادند. گفت: «اگر شما ملتين، من دشمن ملت هستم» اين جمله ماهيت ضدمردمي خاتمي را جلوي ديد دوربينهاي جهان آشكار ساخت.
ولي دانشجويان همچنان زنده و سرفراز، امسال نيز در 18تير، با تظاهرات خياباني و همبستگي با مردم پرافتخار ايران، درسي فراموشي ناپذير به رژيم پابه گور خواهند داد. با شركت در اين تظاهرات ياد شهداي دانشجويي و جوانان اين ميهن را گرامي داشته و دانشگاهها، اين سنگر آزادي را همچنان پرخروش نگاهباني كنيم.

baroot-kh22 On

تحريم بنزين به ضرر مردم يا به نفع مردم ايران؟
مردم استبداد ديني حاكم بر ايران را نميخواهند. مردم ايران خواهان اتمي و نقض حقوق بشر نيستند.
آمريكا طرح تحريم بنزين را با هدف واردكردن فشار بر صنايع انرژي و بانكداري ايران تصويب كرد كه ناقض حقوقبشر در ايران ميباشد. اين طرح شامل فروش يكسوم بنزين موردنياز ايران است كه از خارج وارد ميشد.در اين مصوبه نام پاسدار جعفري، فرمانده سپاه پاسداران، پاسدار محمدرضا نقدي، فرمانده سازمان بسيج، و احمد وحيدي وزير دفاع ايران، به فهرست تحريمها اضافه شده است . بخش ديگري از اين تحريم مربوط به شركتهايي ميشود كه ابزار و تجهيزات فيلترينگ اينترنت و شنود مكالمات تلفني را به ايران ميفروشند. اين تحريمها در حالي عليه اين نظام صورت ميگيرد كه هر روز شاهد دستگيري جوانان و زنان و دختران و زندان و شكنجه و سنگسار و حلقآويز كردن و تجاوز و در يك كلام شاهد نقض حقوقبشر در آن هستيم
حاكمان ايران اينطور وانمود و تبليغ ميكنند كه اين تحريمها بيشتر به مردم جامعه ايران آسيب ميرساند در حاليكه با كمي تأمل به وضعيت داخل كشور ميتوان دريافت كه هدف از تحريمها، فلج كردن سپاه پاسداران و بسيج است كه اكنون با حمله و هجوم روزانه به مردم كوچه و خيابانها و دستگيري و شكنجه و اعدام، حقوق انسانها و حقوق بشر را زير پا ميگذارند. تمامي درآمدهاي نفتي ايران صرف سرپا نگهداشتن دستگاه سركوب در اين نظام ميشود. براي درك اين موضوع كمي به آمارهاي زير دقت كنيد:
درآمد نفتي ايران در دوران 4سال حكومت احمدينژاد بالغ بر 300ميليارد دلار (يعني حدود 300تريليون تومان)ميباشد. حال بايد ديد كه اين درآمدها در كجا هزينه شده است. آيا اين درآمدها به مردم داده شده؟
ايران 70درصد زعفران جهان را توليد ميكند. ايران اولين صادركننده پسته و سومين توليدكننده گردو در جهانست آيا اين درآمدها صرف كشاورزان و ارتقا صنعت و كشاورزي ايران شده است؟
با نگاه كوتاهي به بودجه سال88 ميتوان سهم هر كدام از ارگانهاي اين نظام را بهتر ارزيابي كرد.
بودجه علني نهادهاي نظامي 14هزار ميليارد تومان است
بودجه بسيج سالانه بيش از 400ميليارد تومان و 3هزار ميليارد تومان هم تحت عنوان بودجه فرهنگي به بسيج داده ميشود.
بودجه سپاه بيش از 5هزار ميليارد تومان
حوزه علميه بيش از 358ميليارد تومان
ولي بودجه وزارت بهداشت 8هزار ميلياردتومان است كه سرانه براي هر نفر ايراني 4هزارتومان ميرسدكه دردي را دوا نميكند. تازه ترين آمارهاي رسمي مركز آمار ايران نشان ميدهد كه نزديك به 48ميليون نفر از جمعيت ايران زيرخط فقر هستند. نزديك به 45درصد فارغالتحصيلان دانشگاهها بيكار هستند. مردمي كه زير خط فقر نگه داشته شدهاند و قادر به تهيه نان خانوار خود نيستند كه مصرف بنزين ندارند.خودروهاي مسافركشي هم كه بدليل سهميه بندي بنزين، از سالها قبل به قيمت آزاد بنزين تهيه ميكردند. و امسال نيز همين سهميه اندك هم كمتر شد.
موتورسيكلتهايي كه باركشي ميكردند تا نانآور خانواده باشند را توقيف كرده و مجاز به كار نيستند و در حال حاضر هيچ موتوري بجز موتورهاي بسيجيها اجازه تردد در خيابانها را ندارند. بنابراين تحريم بنزين نه تنها به ضرر مردم نيست بلكه بسود مردم است. چرا كه اين بنزينها صرف ماشينهاي سركوب نيروي انتظامي و بسيج و سپاه ميشود. درآمدهاي نفتي به جيب سران نظام و همين پاسداران ميريزد كه قواي اصلي سركوب و ايجاد زندانهاي مخفي سپاه و اوين و كهريزك هستند.
بايد از دولت احمدينژاد پرسيد در حاليكه بيش از 48ميليون ايراني زير خط فقر هستند، چرا وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات براي مركز مخابرات افغانستان شش ميليارد تومان كمك بلاعوض ميكند؟
در شرايطي كه شهرداري تهران پول عوارض از شهروندان ميگيرد بچه دليل سه ميلياردتومان به لبنان كمك ميكند؟
جواب 17هزار ميليارد تومان پول فروش نفت سه ماهه سال89 كجا رفته و خرج چه كاري شده؟
گزارش ديوان محاسبات كشور در سال88 نشان ميداد كه 23هزار ميليارد درآمد حاصل از فروش گاز به خزانه كل واريز نشده است. اين دزديها در شرايطي بود كه مردم شهرهاي مختلف در سرماي زمستان گاز نداشتند كه منجر به تلف شدن بعضي از شهروندان شد.
حرف مردم اينست كه ما نميخواهيم درآمد نفت كشورمان خرج ساختن زندانها و خريد وسايل سركوب و شنود مكالمات تلفني و دوربينهايي كه در كوچه وخيابانها كار گذاشته شده تا جوانان را شناسايي و دستگير كنند. ما نقض حقوق بشر و اتمي نميخواهيم. ما خواهان آزادي و دمكراسي در كشورمان هستيم. (زنده باد آزادي ـ مرگ بر ديكتاتور)

baroot-kh22 On

شعارنويسي وفراخوان هاي متعدد درخيابانهاي تهران در رابطه با 18 تير
جوانان پرشور تهران در مناطق جواديه، وتهرانپارس با شعارنويسى مردم را به خيزش در 18تير فراخواندند.
جوانان روي ديوارها نوشته بودند :
18تير توراهه
18تير به پاخيزيد
مرگ بر خامنه اي

baroot-kh22 On

در سالگرد 18تير، دانشجويان قصد دارند كه در تمامي دانشگاهها شوري دگر بپا كنند.
قيام 18تيرسال78 مانند آتشفشان فوران كرد و 6روز پايداري جانانه دانشجويان، لرزه بر اندام نظام افكند. اين سيل خروشان قيام در دانشگاهها، تصوير سالها خاموش بودن دانشگاهها را از ذهنها زدود و نشان داد كه هميشه دانشگاه «سنگر آزادي» بوده و خواهد بود.
اين قيام سرآغاز جنبشي شد كه در ادامة آن امروز، دانشجويان در دانشگاهها فرياد آزاديخواهي را سر داده و شكست قطعي و تاريخي حكومت ملاها را رقم ميزنند.
اگر چه قيام دانشجويي در تيرماه1378 در اعتراض به تصويب قانون جديد سانسور و توقيف روزنامة «سلام» شروع شد
سازمانهای دانشجويی، کميته يی را بنام کميته تحصن شکل دادند. اين کميته توقيف «روزنامه سلام» را محکوم کرده و ساير دانشجويان را به تحصن در کوی دانشگاه تهران دعوت كرد.
اين قيام بسرعت به شهرهاي ديگر كشور از جمله: تبريز، شيراز، مشهد، اصفهان، همدان، اروميه و مهاباد و چندشهر ديگر كه بالغ بر 14شهر ميشد سرايت كرد و دانشجويان نشان دادند كه بهترين پاسخ به سركوبهاي افسارگسيخته، قيام عليه استبداد است.
در 18تير78 بيش از ده هزار دانشجو تظاهراتي را سازماندهي كردند كه لرزه بر اركان نظام انداخت.
اين اعتراض و تحصن دانشجويان نهايتاً در شب 18تير به حمله و هجوم وحشيانه نيروهاي انتظامي و لباس شخصيها منجر شد كه تعدادي از دانشجويان را از طبقه دوم ساختمان به پايين پرتاب كرده و كشته و مجروح شدند.
در آن زمان رئيس جمهور وقت در ايران خاتمي بود كه فرمان سركوب دانشجويان را به وزير كشور داد .
درس بزرگ اين اتحاد سراسري در 18تير نفي نظام بود و شعارها، (شعارهايي مانند مرگ بر ديكتاتور ـ مرگ بر خاتمي و زنده باد آزادي) توسط دانشجويان سرداده شد.
دانشجويان بعنوان آگاهترين و بالنده ترين عنصر اجتماعي، با اتحاد و همبستگي با ديگر اقشار مردم، در سالگرد قيام 18تير بپا خاسته و مردم را عليه اين استبداد ديني فرا ميخوانند. اين بزرگداشت در شرايطي است كه شاهد قيام مستمر مردم ايران از فرداي انتخابات قلابي رياست جمهوري هستيم. وظيفه دانشجويان اينست كه در سالگرد 18تير با برگزاري تظاهرات و فريادهاي آزاديخواهانه اقشار مختلف كشور را نيز به اين تظاهرات دعوت كنند تا همه با هم با شعار «مرگ بر ديكتاتور ـ زنده باد آزادي» حق مشروع آزادي بيان و آزادي زندانيان سياسي را فرياد كنند.

baroot-kh22 On

آمادگی مردم برای حضور در اعتراضات 18 تیر
مردم برای هیجده تیر آماده می شوند. به گزارش خبرنگار آژانس ايران خبـــر با نزدیک شدن به سال روز حمله ی وحشیانه ی مزدوران حكومتي به کوی دانشگاه در 18تیر سال 78 مردم بار دیگر برای بیان اعتراضات خود علیه حكومت سركوبگر آماده می شوند. مردم معترض قصددارند همچون سال گذشته سال روز قیام دانشجویان وشهادت عزت ابراهیم نژاد شهیدکوی دانشگاه را درقالب رویدادی عمومی گرامی بدارند و با استفاده از این فرصت تاریخی اعتراض خود را به اين نظام بیان دارند.
طی روزهای گذشته و باوجود تعطیلات چند روزه در کشور به مناسبت سالروز میلاد امام نخست شیعیان، فراخوان هایی درنقاط مختلف شهرتهران مبنی برحضور مردم در این روز منتشر شده است. به نظر می رسد مردم قصددارند با حضور در خیابان های تهران این بار هم پیوند جنبش دانشجویی با جنبش مردمي را گرامی بدارند. حكومت در سال های گذشته تلاشش براین بوده است تا جنبش دانشجویی را جدا از جنبش اعتراضی مردم نشان دهد اما سال گذشته همانند سال 78 مردم با حضور در خیابان های پایتخت حمایت های خود از جنبش آزادی خواه دانشجویی را به منصه ی ظهور رساندند و امسال نیز قصد دارند تا با حضور درخیابان ها ضمن بیان اعتراضات خود خونی تازه در رگ های جنبش دانشجویی وجنبش آزادی خواهي مردم ایران جاری سازند.

baroot-kh22 On

سلاحي به نام ماهواره:
پژوهشگران آلماني روبا‌ت‌هاي پرنده‌اي طراحي کردند که قادر خواهند بود ماهوا‌ره‌ها را در فضا، شکار و تعمير کنند. امنيت اين روبا‌ت‌ها که اگر از کنترل خارج شوند تبديل به اسلحه‌‌‌اي فضايي خواهند شد، هنوز تضمين نشده است. پروژه پر هزينه و پيچيده سازمان هوا و فضاي آلمان، حيرت و تحسين کارشناسان هوا و فضا را برانگيخته است. پژوهشگران آلماني، روبات‌هايي طراحي کردند که بيشتر به آدم فضاييهايي کارتوني شباهت دارند. روباتي که قرار است مثل تعميرکاران خودروهاي بين‌راه مانده، هرزمان که لازم شد راهي فضا شود و ماهواره‌‌‌‌اي که دچار اختلال شده را تعمير مي‌کند
اين روبات‌هاي پرنده از مرکز کنترل روي زمين هدايت مي‌شوند. مرکزي که در آن مهندس هدايت کننده روبات روي صندلي مخصوصي مي‌نشيند و مثل فيلم ”آواتار“ جيمز کامرون، کنترل سيستم مرکزي يا همان مغز روبات را در اختيار مي‌گيرد. اين مهندس کنترل خود را در فضا حس مي‌کند و حتي قادر است با حرکت انگشتان خود، تعمير قطعات فضايي را کنترل کند.
اين روبات‌هاي پرنده مي‌توانند ماهوار‌ه‌هايي را که از کنترل خارج شدند، شکار کنند و در صورت نياز از کار بياندازند. يکي از مهمترين سوال‌ها اينجاست که اگر يکي از اين روبا‌ت‌ها توسط دزدان اطلاعاتي يا تروريست‌ها ربوده شود چه؟ چه تضميني وجود دارد که از اين آدم‌فضاييها براي نابودي ساير ماهواره‌ها استفاده نشود؟
نبرد فضايي ماهواره‌ها روبات‌هاي پرنده!
گرافيکي از مدار ماهواره جهت‌ياب گاليلهگوتز نوينک از موسسه پژوهشکده صلح و سياست امنيتي هامبورگ مي‌گويد: «تکنولوژي‌ماهوا‌ره‌ايي در موارد بسياري، کابرد دوگانه دارد. استفاده نظامي بهخصوص استفاده مستقيم در هدايت سلاحهاي جنگي يک نمونه روشن آن است». ‌روبا‌ت‌هاي پرنده قادرند ماهواره‌هاي فعال را تعمير کنند، از کار بياندازند يا حتي از مدار خارج کنند آن‌هم بدون آنکه، نيازي به موافقت دفتر مهندسي ماهواره داشته باشند.
يوهان ديتريش وورنر رئيس سازمان هوا و فضاي آلمان مي‌گويد: «ما اهداف نظامي را دنبال نمي‌کنيم». او تأکيد مي‌کند که پروژه ‌روبات‌هاي پرنده براي نابودي طراحي نشدند. به گفته پروفسور وررنر اين تکنولوژي تنها براي تعمير يا بازگرداندن ماهواره‌هاي از کار افتاده طراحي شده است.
وي در عين حال اشاره مي‌کند: «اگر قرار باشد تمام مدت با اين ترس دست‌وپنجه نرم کنيم که احتمال دارد تکنولوژي طراحي شده مورد سوءاستفاده قرار گيرد که بايد دست از کار بکشيم. در تمامي کشورهاي دنيا که در زمينه‌ هواو فضا فعالند تنها تعداد اندکي به اهداف نظامي علاقمندند». البته همين تعداد اندک هم بهاندازه کافي موجب نگراني هستند.
آمريکا، چين، روسيه و ايران از علاقمندان کابرد نظامي ماهواره‌ها
آمريکا و چين پيش‌تر نشان دادند که ماهواره‌هاي نظامي پيشرفته‌اي براي پرتاب موشک در اختيار دارند. دولت روسيه نيز بهاندازه کافي در اين زمينه مطلع است. دولت ايران هم با ارسال پارازيت روي ماهواره‌هاي مخابراتي، نه تنها تمامي قواعد بين‌المللي را زيرپا گذاشته بلکه سمت و سوي علاقمندي خود را در زمينه هوا و فضا روش کرده است.
نگراني کارشناسان هوا و فضا در مورد احتمال حمله جاسوسان و دزدان اطلاعاتي به روبات‌هاي پرنده چندان بي‌مورد نيست. از اين رو سازمان هوا و فضاي آلمان تيم ويژه‌اي تشکيل داده است تا گزنيه‌هاي مختلف را در مورد احتمال حمله به اين روبا‌ت‌هاي پرنده بررسي کنند.
کلاوس لندستل مدير اين تيم اما مي‌گويد: «فراموش نکنيد که ما در يک سازمان تحقيقاتي فعاليت مي‌کنيم نه در کميته ويژه حفاظت از اطلاعات!» پژوهشگران سازمان هوا و فضاي آلمان خواستار عقد پيماني بين‌المللي براي حفاظت از ماهوار‌‌ه‌ها و سيستم‌هاي پشتيباني کننده آنها مانند اين روبات‌هاي پرنده هستند.

baroot-kh22 On

خبر يك جهان - سناي آمريكا تحريمات جامع جديدي عليه ايران را تصويب كرد
سناي امريكا روز پنجشنبه به اتفاق آرا, بسته تحريمات جامع و جديدي عليه ايران را تصويب كرد , هدف از اين تحريمات مجبور ساختن ايران به توقف برنامه تسليحات اتمي خود از طريق قطع واردات بنزين آن ميباشد.
اعضا سنا با 99 راي مثبت و بدون هيچ راي منفي اين لايحه را تصويب كردند , انتظار ميرود كه امروز, مجلس نمايندگان نيز اين لايحه را تصويب نمايد
لايحه بعد از تصويب, با امضا پرزيدنت باراك اوباما , تبديل به قانون خواهد شد تا فشار اقتصادي روي ايران را افزايش دهد.
سناتور دمكرات هري ريد Harry Reid رهبر اكثريت سنا گفت ” ما بايد توليد سلاح اتمي توسط ايران را متوقف نماييم-سلاحي كه مطمئنا امنيت ملي امريكا و اسرائيل را مورد تهديد قرار خواهد داد” او اضافه كرد ” خواست ما, هدف قرار دادن ايران در جائي است كه حداكثر صدمه به رژيم ايران را در بر خواهد داشت”....
قطعنامه, شركتهايي كه فرآوردههاي نفتي تصفيه شده مانند, بنزين و سوخت جت در اختيار ايران قرار ميدهند را از دسترسي به بازارهاي امريكا منع ميكند.....
اين اقدام همچنين شركتهايي كه در بخش انرژي, با ايران تجارت ميكنند را مورد هدف قرار ميدهد, اين شركتها شامل كمپانيهاي غير امريكايي تامين كننده بيمه, سرمايه گذاري و خدمات كشتيراني نيز ميباشند.
بر اساس اين لايحه بانكهاي غير امريكايي كه داراي روابط تجاري با موسسات ايراني كه در ليست سياه قرار دارند, هستند از سيستم مالي امريكا حذف خواهند شد. اين موسسات شامل سپاه پاسداران و چندين بانك ايران ميباشند.
سناتور جمهوريخواه جان مك كين گفت ” ما گزينهاي را در مقابل كمپانيها در سراسر جهان قرار دادهايم : آيا شما خواهان روابط تجاري با ايران هستيد؟ يا اينكه شما خواهان روابط تجاري با امريكا هستيد؟ فكر نميكنيم كه گزينهيي باشد ولي ما كمپانيها را مجبور به انتخاب خواهيم كرد. آنها نميتوانند هر دو را داشته باشند”
اين لايحه همچنين از دولت امريكا خواهان شناسائي مقامات ايراني كه در نقض حقوق بشر دست دارند, گرديده و خواهان هدف قرار دادن آنها از طريق تحريماتي مانند ممنوعيت سفر و مسدود ساختن دارائيهاي آنها شده است.
همچنين براي اولين بار از كمپانيهايي كه خواهان قرارداد با دولت امريكا هستند ميخواهد كه تائيد نمايند, كه آنها و شركتهاي تابعه آنها داراي روابط تجاري با ايران نيستند.
سناتور جمهوريخواه ميچ مككانل Mitch McConnell رهبر اقليت سنا گفت ” تصويب تحريمات ايران يك قدم مهمي است ولي اين فقط اولين قدم است” او تاكيد كرد كه واشينگتن و متحدينش ” بايد براي ايران روشن نمايند كه توليد سلاح اتمي غير قابل قبول است”.

baroot-kh22 On

پروسه يكساله قيام و جنبش دانشجويي
دانشجويان در سالگرد قيام 18تير78 بار ديگر به خيابانها آمده و مرگ ديكتاتور حاكم بر ايران را فرياد ميزنند
دانشجويان دلير و قيام آفرينان ايران زمين
فريادهاي شجاعانه شما در 18تير78 و همچنين در سالهاي بعداز آن كه «مرگ بر خامنه اي» و «مرگ بر ديكتاتور» را در فضاي سياه اختناق طنين افكند، سراپاي استبداد خونخوار حاكم را به لرزه درآورده و جهان را به تحسين شما واداشت.
اتحاد و همبستگي شما با يكديگر و ساير اقشار، قادر است كه تمامي تدابير سركوبگرانه نظام را در هم شكسته و دعاوي سخيف خامنه اي و پاسدار احمدي نژاد را كه وانمود ميكنند از قيام اثري باقي نمانده، را به هيچ بگيرد.
مگر تا بحال خامنه اي و سپاه و بسيجش هر چه از بيرحمي و سفاكي در آستين داشتند را بر شما اعمال نكردند؟
دانشجويان هرگز جنايتي را كه اين رژيم در 18تير78 در حق دانشجويان روا داشت را فراموش نخواهند كرد.
جوانان ايراني و دانشجويان شجاع دانشگاهها از شرق و غرب و شمال و جنوب تهران تا اصفهان و شيراز، تا تبريز و مشهد و كرمان و دزفول و سنندج و همدان و قزوين و بابل عزم جزم كردهاند كه در سالگرد18تير درس بزرگي به ديكتاتور ايران بدهند و بياد شهداي دانشجويي و شهداي قيام وكسانيكه در راه آزادي مردم ايران جان باختند، صداي ناقوس مرگ رژيم را در همة جهان بصدا در بياورند. كما اينكه از روزِ بعد از انتخابات قلابي رژيم، همه مردم به خيابانها ريخته و با تظاهرات ميليوني مرگ سران نظام را خواستار شدند.
قيام همچنان با سردادن شعارهاي «الله اكبر» شبانه و ياد شهدا در شب هفت وچهلم آنها ادامه يافت و در مناسبتهاي مختلف نيز شاهد بيرون ريختن مردم به خيابانها از جمله: 18تير ـ روز بازگشايي دانشگاهها ـ روز 16آذر ـ روز عاشورا ـ 22بهمن و چهارشنبه سوري سال گذشته بوديم. قيام آفرينانِ ايران زمين با برگزاري سالگرد قيام 18تيرامسال نيز نشان خواهند داد كه شعلههاي قيام خاموش شدني نيست. اگرچه امسال نيز شاهد تظاهرات و تحصن و اعتراض دانشجويان و جوانان در سالروز قيام از 22خرداد تا 30خرداد، بوديم كه دانشجويان با اعلام انزجار از رژيم حاكم بر ايران و با شعارهاي «مرگ برديكتاتور» تظاهرات كرده و خواهان آزادي زندانيان سياسي شدند.
ما دانشجويان آزاديخواه ايران زمين، از همه دانشجويان و جوانان و زنان دلير ميهن، خواستاريم كه در هركجاي ايران هستند، بارديگر در سالگرد 18تير به خيابانها آمده و فرياد آزادي و مرگ بر ديكتاتور را بار ديگر طنين انداز كنند.

baroot-kh22 On ۶ تیر ۱۳۸۹

تجمع معلمان 18 تير ساعت 17 درب جنوبي دانشگاه تهران
وبلاگ اتحاديه معلمان ايران
ازادي معلمان دربند را فرياد مي زنيم
همکاران ارجمند همانطور که مطلع هستيد نيروهاي امنيتي وعده داده بودند تمامي معلمان دربند بعد از ۲۲ خرداد ۸۹ از زندان ازاد خواهند شد . از اين رو فعالان جامعه ي معلمان نيز به اميد ازادي همکاران خود سکوت کرده بودند . متاسفانه به نظر مي رسد انچه که نيروهاي امنيتي اظهار داشته اند وعد ه تو خالي بيش نبوده از اين رو اتحاديه معلمان ايران از همه ي همکاران ارجمند خود مي خواهد در اعتراض به زنداني
نمودن معلمان شريف مجدا دست به تجمع اعتراض اميز بزنند تجمع معلمان استان تهران در اعتراض به زنداني کردن معلمان
زمان ۱۸ تير
ساعت ۱۷
وعده ما......... درب جنوبي دانشگاه تهران

baroot-kh22 On

هموطن ۱۸ تير يادت نره
بر روى صندليهاى واگن هاى آخر متروى امام حسين به آزادى، شعار «سيدعلى غارتگر ۱۸تير توراهه» و «مرگ برخامنهاى جنايتکار ۱۸ تير يادت نره» نقش بسته است.
درتهرانپارس خيابان پيشاهنگ نيز شعار مرگ بر خامنه اى ۱۸ تير يادت نره توسط جوانان فعال اين منطقه نوشته شده است.
در شمال پارک ملت نيز در اطراف حوض وسط، و بر روى نيمکتها شعار «خامنها ى آماده باش لشکر خلق تو راهه ـ قرارما ۱۸ تير تهران»، نوشته شده است.
در پارک ساعى تهران شعارهاى «خامنهاى جلاد ۱۸ تير تو راهه» و مرگ بر خامنهاى بر روى نيمکتها، کف زمين ورودى پارک، جعبه برق نقش بسته است.
بر روى صندليهاى اتوبوسهاى ميدان انقلاب به راهآهن شعار «خامنهاى قسم بخون شهدا ولايتت را به زير مىکشيم – ۱۸ تير يادت نره» و «خامنهاى آماده باش لشکر خلق تو راهه» ديده مى شود.
در صد دستگاه در خيابان نبرد و دهم فروردين و خيابانهاى منتهى به آنها شعار «تير ماه دوباره آمد عمر خامنه اى سر آمد – ۱۸ تير يادت نره» توسط جوانان فعال اين منطقه نوشته شده است.

baroot-kh22 On ۲۸ خرداد ۱۳۸۹


30خرداد، گردهمايى قيام آفرينان بر سر شهادتگاه ندا آقا سلطان

در دانشگاه تهران يک اطلاعيه به‌طور وسيع پخش شده است که طى آن مردم را براى گراميداشت ياد شهيد ملى، ندا آقا سلطان و تمامى شهيدان به خون خفته مردم ايرن به تجمع و گردهمايى در محل شهادت ندا، واقع در اميرآباد تقاطع خسروى - صالحى، در روز 30 خرداد درساعت16 ، دعوت کرده است. اين اطلاعيه با امضاى «کميته گراميداشت شهداى 30 خرداد» ميباشد

baroot-kh22 On

سالگرد قيامى كه ميليونها ايرانى تظاهرات كردند
سى.ان.ا:
چند روز پس از اين كه ميليونها نفر در ايران اعتراض كردند، كيانوش، يك وبلاگ نويس اينترنتى گفت او تحت تعقيب رژيم ايران قرار گرفت. كيانوش افزود: بسيار ترسناك است. من ميدانستم اگر مرا دستگير كنند، قضيه بيش از كتك زدن خواهد بود. من از وضعيت كسانى كه به زندان افتاده بودند، با خبر بودم. ميدانستم اين بار شوخى ندارند.
سى.ان.ان گفت
كيانوش، 30ساله، كه نخواست چهرهاش نشان داده شود گفت اين عكسها را از تظاهرات برداشته بود، و روى وبلاگ خودش گذاشته بود. 9روز پس از انتخابات، يكى از همسايگانش به او تلفن زده و گفت نيروهاى امنيتى به در خانه او آمده بودند و دنبال او ميگشتند. كيانوش گفت با ادامه تظاهرات، او 27روز در خانه يك دوست خود مخفى شد و سپس 500 دلار به قاچاقچى داد تا او را از كشور خارج كند. گروههاى حقوق بشرى ميگويند هزاران تن از معترضان از ايران خارج شدهاند، تا از دست سركوبى رژيم عليه روزنامه نگاران، هنرمندان و فعالان فرار كنند .
محسن، يك شاعر 31ساله گفت: ”بسيار مشكل است، زمانى كه شما كشورتان را ترك ميكنيد، زيرا نميدانيد آيا بازخواهيد گشت؟ ”محسن اين روزها در مورد رژيم سركوبگر شعر مينويسد

كيانوش و محسن گفتند به افشاگرى عليه رژيم تهران ادامه خواهند داد. كيانوش با وبلاگ و محسن با اشعارش
محسن ميگويد: ما نميتوانيم در برابر بى عدالتى سكوت كنيم. اگر ساكت شويم، فرقى بين ما و حيوانات نخواهد بود. بايد به اعتراضات خود ادامه دهيم. كيانوش مىگويد: مهم است كه همواره بدانيم، براى هر دريافت، ابتدا بايد پرداخت كرد.

baroot-kh22 On


فراخوان به تجمع در سالگرد قتل ندا

در سي ام خرداد سال گذشته گلوله دژخيمان ضحاک زمان قلب پاک دختر ايران زمين ندا آقا سلطان را شکافت و گل زندگاني او را پرپر کرد.ميليونها نفر در جهان با ديدن صحنه هاي به خون غلطيدن ندا همراه با ايرانيان گريستند.
در سالگرد شهادت نداي آزادي ايران همه با هم عصر روز يکشنبه سي ام خرداد در محل شهادتش در خيابان کارگر شمالي تقاطع خسروي و صالحي گردهم مي آئيم و شمعي به ياد مظلوميت او روشن خواهيم کرد.

baroot-kh22 On

در پي حمله به خانه شهيد سهراب اعرابي ،مادران شهداي ۲۵ خرداد اعلام کردند :
تنها يک شب پيش از آنکه به خانه علما در قم حمله شود به خانه سهراب اعرابي هم حمله شد و ما از يکي چه دير باخبر مي شويم و چه کم خبررساني مي کنيم. با پروين فهيمي حرف زدم صدايش آنقدر خشمگين و دل آزرده بود که تمام خانه ام هنوز پر از فريادهاي مادر سهراب است، يک نفس فرياد مي کشيد؛ هجوم وحشيانه کساني که چند شمع روشن و چند شاخه گل همسايه ها بر درگاه خانه سهراب را تاب نياوردند و مثل مغول ها و شعبان بي مخ ها خانه خرابي مي کنند.

baroot-kh22 On ۲۳ خرداد ۱۳۸۹

مرورگری که خود فیلتر شکن است

با استفاده از این مرورگر شما می توانید با خیال راحت و بدونه آنکه زحمت نصب برنامه فیلترشکن را به خود دهید به اینترنته بدون فیلتر دسترسی داشته باشید برای دانلود این برنامه بر روی لینکه زیر کلیک کنید



baroot-kh22 On

مادر سهراب: کسي نمي تواند حق برگزاري سالگرد را از من بگيرد


پروين فهيمي را بسياري از ايرانيان به نام «مادر سهراب» مي شناسند. مادري که پس از راهپيمايي مسالمت آميز بيست و پنجم خرداد ماه، فرزندش را گم کرده بود و پس از بيست و پنج روز پرس و جوي هر روزه در برابر زندان ها و کلانتري ها و بيمارستان هاي تهران عاقبت در سي ام خردادماه ۱۳۸۸، خبر را دريافت کرد: سهراب اعرابي کشته شد.

سهراب اعرابي جوان نوزده ساله اي که به گفته مادرش دست هايش را براي يک اعتراض مسالمت آميز بالا برده بود اما در برگه پزشکي قانوني او گواهي شده است، علاوه بر تيري که به اين جوان شليک شده بود، بازوي او را نيز شکستند.
پروين فهيمي شايد يکي از نخستين مادران داغداري بود که پس از کشته شدن فرزندش سکوت نکرد و مادران شهداي ديگر را نيز مشوق به شکستن سکوت بود. در سي و يکم تير ماه سال گذشته، وي تنها چند روز پس از خاکسپاري سهراب اعرابي به همراه جمعي از زنان عضو کمپين يک ميليون امضاء ، علي رغم فضاي کاملا امنيتي، به ديدار خانواده ندا آقا سلطان رفتند و آنجا بود که مادر ندا آقا سلطان نيز چهل روز پس از کشته شدن دختر بيست و هشت ساله اش لب به سخن گشود و اين شايد پيوند نخست مادران کشته شدگان انتخابات بود که ناگفته هايشان را به صورت جدي تر در رسانه ها منعکس مي ساخت.
در سالي که گذشت، از ميان ده ها کشته انتخابات شايد نام ندا و سهراب بيش از سايرين بر زبان ها بود و حتي تمبر يادبود سهراب اعرابي و ندا آقا سلطان در ژاپن و هلند نيز منتشر شده است.
جرس با پروين اعرابي، در آستانه سالگرد شهادت سهراب اعرابي، گفتگويي پيرامون رنج يک ساله مادران داغدار ،پيگيري ها، بيم ها، اميدها و نگراني هايش در مورد شهداي گمنام انجام داده است که در پي مي آيد:
خانم فهيمي، تنها هشت روز ديگر باقي مانده است به سالگرد روزي که گفته مي شود سهراب در ميدان آزادي تير خورده است، اين روزها در آستانه 22 خرداد به خانواده برخي از کشته شدگان تذکر داده اند که مراسم سالگرد و يادبود براي شهدا برگزار نکنند، برخي ها هم از مصاحبه منع شده اند، شما چه چطور؟
يک بار به خانه من آمده اند و تذکر دادند که نبايد در خانه ما هيچ تجمعي صورت بگيرد. اما برگزاري مراسم سالگرد حق يک مادر است و هيچ کسي نمي تواند اين حق را از ما بگيرد. من ۲۵ خرداد به بهشت زهرا مي روم تا در کنار سهراب باشم. بيست و دوم تيرماه هم سالگرد به خاک سپاري سهراب است و ما بايد به بهشت زهرا برويم. سهراب را کشتند و کسي نمي تواند منکر اين شهادت شود، جاي او هم بهشت زهرا هست پس کسي هم نمي تواند جلوي ما را بگيرد که پيش بچه هايمان نرويم. فقط مي توانم ابراز اميدواري کنم که ۲۵ خرداد شاهد انبوه نيروهاي امنيتي در بهشت زهرا نباشيم. .
در تمام اين يک سال، آيا دولت ايران سراغي از شما گرفت؟
همان روزهاي اول از استانداري و هلال احمر آمدند و بعد همه چيز تمام شد، در حالي که من هيچ هراسي از اينکه کسي به خانه ام بيايد نداشتم و مي خواستم حرف ها و ناگفته هايم را به هر مسوولي بگويم تا شايد قاتل فرزندم را پيدا کنم. آنها حتي وسايل سهراب را هم به من تحويل ندادند، بالاخره براي يک مادر تمام وسايل فرزندش ارزشمند است، مگر چقدر کار داشت که بگويند حداقل وسايلش را به ما برگردانند که هر وسيله سهراب به اندازه يک دنيا براي من مي ارزد؟
مثلا چه وسايلي؟
سهراب وسايل زيادي نداشت، اما همان عينکش، دو انگشتر که يکي عقيق بود، يادگار مادربزرگش و يکي هم يادگار پدرش بود، مدال فرورتيش با يک زنجير در گردن اش و يک دستبند سبز. اين همه چيزهايي بود که مي توانست دل يک مادر را آرام کند. ولي همان را هم نتوانستيم پس بگيريم، شايد براي آنها بي ارزش باشد اما براي يک مادر همه چيز است. معلوم است وقتي جواب همين درخواست هاي ساده را نمي دهند، پرونده کشته شدن را هم پاسخگو نخواهند بود. به ما حتي قول پيگيري هم نداده اند. تازه من دنبال قصاص قاتل هم نبودم، همه خواسته من، معرفي و محاکمه يک قاتل بود تا به عنوان يک مادر به او بگويم، پسر من و باقي جوان هايي که کشته شدند، دشمن شما نبودند، دشمن اين مملکت هم نبودند، مي خواستم از قاتل فرزندم بپرسم به دستور چه کسي دلش رضا داد که هم وطن اش را بکشد.
و شما همه اين حرف ها را بعدها به رسانه ها گفتيد، آيا از رسانه ملي ايران و از رسانه هاي دولتي هم کسي سراغ تان آمد تا حرف هاي شما را بشنود؟
از صدا و سيما براي يک مصاحبه به خانه ما آمدند، من فقط يک درخواست ساده از آنها کردم، گفتم به شرط آنکه همه گفته هاي يک مادر را پخش کنند، حاضرم بنشينم و هر آنچه بر من گذشت را برايشان بازگو کنم. چه بهتر که آدم با رسانه هاي رسمي کشور خودش از ظلمي که به يک شهروند رفته است حرف بزند، اما آنها نخواستند و رفتند، از پرس تي وي آمده بودند و من فقط خواستم مرا سانسور نکنند چون به عنوان يک مادر فقط مي خواستم از حق خودم براي پيگيري پرونده کشته شدن سهراب بگويم. به آنها گفتم فايده ندارد که مدام برنامه بسازيم و بگوييم يک عده اغتشاشگر بچه هاي ما را کشتند، بياييد تا ما برايتان بگوييم چه کساني بچه هاي مرا درخيابان و يا در کهريزک کشته اند، من يک انسان هستم، در ايران زندگي مي کنم و اين حق قانوني من است که با رسانه ملي کشور خودم در مورد آنچه بر پسرم گذشت حرف بزنم و هيچ حرف سياسي هم ندارم. حاضر نشدند بنشينند پاي درد دل هاي يک مادر تا حداقل برايشان بگويد سهراب چگونه تير خورد و من چگونه بيست و پنج روز به هواي اينکه بچه ام هنوز زنده است همه جا را گشتم .
پزشکي قانوني هم تيرخوردن سهراب را تاييد کرده بود، وقتي برگه پزشکي قانوني را ديديد...
در برگه پزشکي قانوني نوشته بودند، تير به سمت بازوي سهراب اصابت کرد و از زير قلب وارد ريه شده. بازوي سهراب را شکستند. نمي دانم چه کساني و اصلا چطوري. قلبم درد مي گيرد وقتي ياد آن روزها مي افتم که تمام بدنم بي جان شده بود و هيچ کسي نبود حتي جواب نامه هاي ما را بدهد که اين بچه را کجا بردند و چرا کشتند، براي يک اعتراض؟ سهراب خلافي نکرد ه بود و سزاور مرگ نبود، من حتي براي بچه هاي کسي که به سمت بچه من شليک کرده اند هم نمي توانم مرگ بخواهم آنها چطور دلشان آمد دست هاي خالي پسرم را ببينند و بعد شليک کنند و بازوي شکسته او را تحويل ما بدهند، به خدا قسم من حتي يک سيلي هم نمي توانم به صورت قاتل پسرم بزنم .
خيلي از جوانان دچار خشم هستند از کساني که سهراب و ديگران را کشته اند و در طول اين يک سال پاسخگو هم نبوده اند؟
مي دانم شهداي گمنام ديگري هستند که شايد ما حتي نام آنها را هم نشنيده باشيم. هيچ آمار دقيقي از تعداد کساني که بعد از انتخابات کشته شدند در دست نيست. بهشت زهرا شده است بهشت جوانان اما من به عنوان يک مادر حتي حس انتقام جويي هم ندارم، از اعدام و قصاص بيزارم چون دردي را دوا نمي کند، دار زدن و انتقام گرفتن از قاتل، براي من، سهراب نمي شود همه دلخوشي و اميد من اين است که حس هم وطن کشي يک جايي تمام شود نه آنکه خودم همان کاري را بکنم که آنها با بچه هاي ما کرده اند. هميشه يک اقليت ناچيز وجود دارند که مي توانند آدم ها را بکشند و اين اقليت از عقل محروم هستند، آدم به روي انساني که عقل ندارد و از روي حماقت آدم مي کشد، گلوله نمي کشد.
پس با همين استدلال درست در آستانه سالگرد کشته شدن سهراب، از خون فرزندتان به بهاي آزادي زندانيان سياسي گذشتيد؟
بله، چون اولا براي من بخشش شيرين تر از انتقام است. اگر چه مي دانم طرف مقابل هم بايد فهم اين بخشش را داشته باشد و در ثاني فکر مي کنم، حالا که سهراب من بر نمي گردد شايد بايد کاري براي بچه هاي ديگرم که در زندان هستند انجام دهم. براي همين گفتم حاضرم از خون فرزندم بگذرم به شرطي که زندانيان سياسي را آزاد کنند. همه آنها يکي هستند مثل سهراب. من با خون سهراب معامله کردم، يک معامله انساني واگر زبان انسانيت برايشان آشنا باشد بايد جواب دهند وقتي يک مادر از خون جوان از دست رفته اش براي آزادي صدها جوان ديگر مي گذرد، چرا آنها مقاومت مي کنند؟
فکر نمي کنيد کساني که حتي سيد حسن خميني را به دليل ديدار با زندانيان سياسي سرزنش مي کنند و مي گويند؛ ديدار او با اغتشاشگران آزاد شده جرم است، شما را هم متهم به دفاع از اغتشاشگران در زندان کنند؟
واقعيت اين است که اغتشاشگر معني نمي دهد، مگر مي شود يکدفعه بگوييم اين همه مردم اغتشاشگر هستند؟ اينها همه فرزندان همين کشور هستند و با اغتشاشگر خواندن آنها مشکل اصلي سرجاي خودش باقي مي ماند.
شما در شوراي شهر تهران گزارشي در مورد وضعيت پرونده کشته شدن سهراب ارائه داده بوديد، نتيجه چه شد و آيا از طريق مجلس هم پيگيري بوده ايد؟
هيچ کس در مملکت پاسخگو نيست. درد من اين است که مجلس هم مثلا بايد خانه ملت باشد و نماينده هايش بايد داد ما را بزنند ولي هرگز اينطور نبوده، در همان بيست و پنج روز که به هر دري مي زدم تا سهراب را پيدا کنم به مجلس هم رفتم، به نماينده هاي مجلس مي گفتم بچه خودتان اگر گم مي شد چه مي کرديد؟ آنقدر جواب مرا ندادند تا بچه من يخ زد، جنازه يخ زده سهراب را تحويل من دادند. ظاهرا ما هيچ جايي در اين مملکت نداريم که برويم. ما مردم صبوري هستيم و تحمل ما هم زياد است. انگار هنوز باور نکرده اند که قدرت را با خودشان نمي توانند ببرند آن دنيا، آدم فقط يک کفن را مي تواند با خودش ببرد، پسر جوان من و جوان هاي ديگر هم با يک کفن رفتند با اين تفاوت که بچه هاي ما با يک کفن خون آلود مي روند و دل هايشان پاک است.
موقع خاکسپاري سهراب فيلمي از شما منتشر شد که فرياد مي زديد سکوت نخواهيد کرد، به خاطر مي آوريد آن روز را؟
بدترين روز زندگي ام يکي آن روز بود که فهميدم سهراب کشته شد و دومي زمان خاک سپاري اش بود. من چهار تا بچه دارم، وقتي سهراب را کشتند، براي من انگار يک چهارم قلبم از جا کنده شد و با تابوت سهراب رفت ولي سکوت و بغضم همان روزي شکست که عکس سهراب را در ميان عکس هاي کشته شدگان شناسايي کرديم.
ظاهرا برادر سهراب، عکس را شناسايي کرد و خبر کشته شدن را به شما داده بود، درست است؟
بله بيست تير به اتفاق پسرم سيامک رفته بوديم آگاهي شاپور چون من پيگيري هايم در زندان ها و بيمارستان و خيابان ها و هيچ جا جواب نداد، پرونده مفقودي براي سهراب تشکيل داديم، گفتند بياييد عکس کساني که کشته شده اند را ببينيد و شناسايي کنيد که آيا سهراب يکي از آنهاست يا نه. دفعه اول که ديدم سهراب ميان آنها نبود و من ديگه طاقت نداشتم بار دوم بروم عکس بچه هاي مردم را که کشته شده اند ببينم، گفتم پسرم مي آيد اينکار را مي کند. سيامک رفت، تا دوساعت نيامد، نگرانش بودم، من مدام توي ساختمان ها دنبالش مي گشتم ولي از دور ديدم سيامک پشت يک ديواري قايم شده است. با آنکه دلم آن روز دگرگون بود و يک حسي به من مي گفت يک اتفاقي افتاده اما آن لحظه نفهميدم چرا سيامک پشت ديوار قايم شده، جلو رفتم و گفتم سيامک چي شد، رنگ به صورت سيامک نبود، از ياد آوري صورت ترس خورده و بي رنگ سيامک تمام تنم مي لرزد، گفت؛ مادر، سهراب را کشتند، من از آن لحظه به بعد هيچ نفهميدم.
ببخشيد که شما را مجبور به بازگو کردن يک ماجراي دردناک کرده ام ولي آيا خودتان هم موفق به ديدن عکس سهراب و يا پيکرش شديد؟
من نمي توانستم ببينم، طاقت نداشتم. فقط يادم هست همان روز به زور مرا مي بردند پشت مانيتور و مي گفتند چون شاکي پرونده خود شما هستيد بايد خودت هم عکس را ببيني و تاييد کني وگرنه با تاييد پسر شما نمي توانيم جنازه را تحويل بدهيم. هر چه مي گفتم من دل ديدن عکس سهراب را ندارم و مي دانم سيامک دروغ نمي گويد اما رضايت ندادند، پاهايم را روي زمين مي کشيدند و من نا نداشتم حرکت کنم، من همسرم را سال هشتاد و شش از دست داده بودم و رنج ديده بودم اما پدر سهراب مريض بود. حالا که يک بچه بي پدر را کشته بودند...خدايا بدترين و سخت ترين لحظه زندگي ام بود زماني که ناگهان صورت مهربان سهراب را در مانيتور اداره آگاهي ديدم، به زمين و زمان فحش دادم. در اولين عکس از گلو به بالا را فقط نشانم دادند، جاي تير خوردن را نشانم ندادند. صورتش حالت خواب سهراب بود. آرام بود... مگر اين تصوير از جلوي ذهنم مي رود...
آخرين باري که سهراب را ديديد کي بود؟
بيست و پنج خرداد بعد از راهپيمايي مسالمت آميز از من خداحافظي کرد و به سمت انقلاب رفت. ولي من همان روزهايي که دنبالش مي گشتم، همان روزهايي که اخبار مربوط به شکنجه ها را هم مي شنيدم، يک بار سهراب را در خواب ديدم. دندان هايش را ريز ريز کرده بودند. اين خواب، آرام و قرارم را از من گرفته بود، در همان خواب مدام از سهراب مي پرسيدم شکنجه شدي؟ دندان هايت چرا ريز ريز شده؟ در گوشم گفت: اشکالي نداره. ولي من باز سوال مي کردم و سهراب خم شد و درگوش ديگرم با يک لحني که مرا آرام کند، گفت: مي گم اشکالي نداره مامان. وقتي عکس سهراب را در مانيتور ديدم فقط مي خواستم ببينم دندان هاي پسرم را خرد خرد کردند، مي خواستم ببينم شکنجه اش کردند... نگذاشتند در غسالخانه بروم و بچه ام را ببينم...
خرداد براي سهراب ماه شلوغ و پر هيجاني بود، چون عکس ها و فيلم هاي زيادي از او در کمپين هاي انتخاباتي و راهپيمايي هاي بعد از انتخابات منتشر شده است که شما هم در آن عکس ها با سهراب همراه مي شديد، خرداد امسال چه حالي داريد؟
خرداد، براي سهراب انگار ماه اضطراب بود، هم بايد براي دانشگاه خودش را آماده مي کرد و هم براي آينده کشور .نگراني داشت، همان عکسي که شال سبز به گردن دارد و من هم با عکس آقاي موسوي کنارش نشسته ام خود گوياي همه چيز است، سهراب چند روز قبل از کشته شدن اش اصلا غذا نمي خورد، لب به هيچ چيزي نمي زد و مدام مي گفت من نگران آينده هستم، يعني چه اتفاقي مي خواهد براي کشور بيافتد.
پس سهراب با آنکه فقط نوزده سال داشت، به مسايل سياسي هم توجه مي کرد؟
سهراب مثل خيلي از جوان هاي ديگر اين مملکت قلبش براي کشورش مي زد، بي قرار آينده بود، اهل روزنامه خواندن بود، آرزو داشت خبرنگار شود، دلم مي خواهد دفتر خاطراتش را به شما نشان دهم ببينيد چقدر دردناک است که پسر من در دفتر خودش اسم چند روزنامه نگار ايراني را به عنوان خبرنگاران مورد علاقه اش نوشته بود و حالا خوشحالي من به عنوان يک مادر اين است که دارم با روزنامه نگاراني که سهراب اسم شان را در دفترش نوشته بود، صحبت مي کنم. دلم مي خواهد ايران آنقدر آباد و آزاد شود که براي همه فرزندانش جا داشته باشد نه کسي را بکشند و نه کسي را مجبور کنند از خانه خودش بيرون برود، مي دانم گريه و زاري کردن از مادر رها نمي شود اما اينها براي من فرزند نمي شود، دلم مي خواهد فرزندان ديگرم آزاد باشند
با سپاس از شما که وقت تان را در اختيار جرس قرار داديد


baroot-kh22 On


مجيد توکلي، فعال دانشجويي دربند در اولين سالگرد انتخابات بحث بر انگيز ايران، نامه اي را در وصف يکسال مبارزه دانشجويان و روزنامه نگاران و فعالين مدني و مردم ايران نگاشته است.
متن اين نامه که به دست خبرگزاري هرانا رسيده است به قرار زير است:
خردادي ديگر رسيد، خردادي در سالهاي سياه استبداد و خردادي در پي همه سالهاي براي آزادي بيش از صد سال ماه اميد بود و ماه مردم شد.
سالي گذشت پر از تلخي و سالي گذشت سر شار از اميد
سالي تلخ از آن روز که شادي حضور مردم در جشن دموکراسي انتخاب رييس جمهور و رهبري سرزمينمان در توطئه ننگين و مهندسي آرا و صندوق هاي آواره ستاد انتخابات داستاني را سرآغاز شد، سالي تلخ در سوگ مرگ راي ما شده سرزمينمان در تقلب بزرگ 22 خرداد، سالي تلخ در حمله شبانه به خانه هاي فعالان سياسي و مدني و روزنامه نگاران؛ در يورش وحشيانه اي بامداد 25 خرداد به کوي دانشگاه و در هجوم بي سابقه به جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه، سالي تلخ در آغازگر کشتار پس از جشن حضورو شعور مردم در 25 خرداد سبز
و تلخي هاي فراوان از بازداشت هاي خود سر، تاخت و تاز چماق به دستان در شهرهايمان شليک گلوله به سينه و روي پسران و دختران سرزمينمان در مياه اشک و دود و خون برامدن گاز اشک آور و فرود آمدن باتوم ها. تلخي قصه زندان؛ انفرادي و شکنجه و تجاوز، نام کهريزک و نام امنيت بازداشتگاه سپاه و وزارت، بازجوهاي سارالله و امنيت، مزدوري پليس و پليسي مزدورهاي لباس شخصي
چرخه در جريان بودو دادگاه هاي ننگين از راه رسيد؛ فرياد بيداد بر کرسي داد نمايش قدرت شکنجه و محکوم سلول انفرادي قدرت تهديد خانواده و تحقير و فحاشي و صورت هاي بيجان مات شدگان بي دادگاه هاي جمهوري اسلامي نمايش دادگاه هاي فرمايشي، مصاحبه هاي رسواي سرپوشي و کنفرانسهاي بي حياي ابروريزي
تلخي ميگذشت قصه مرگ عزيزان سرزمينمان از هفتاد گذشت، عاشوراي ميبايست تا شهيدانمان از هفتاد و دو نفر بگذرد خيانت روز اول به جنايت رسيد، جنايت با رذالت دوام يافت تا وقاحت اين قوم پرکين استبداد اخرين بيان حيات بيداد در اين ديار استبداد باشد
اما ...
سالي گذشت سرشار از اميد؛ اميد به تغيير. اميدي که در دريايي بيشماري سبزهاي معترض در خيابانهاي شهرمان شور وحرکت ميگرفت تا صفحه هاي رسان خواه شتاباني پيام بيداري و اگاهي ملت ها را به گوش و چشم جهانيان برساند اميدي از غلبه ايمان حقيقت بر جان و منفعت اميدي که در تکرار حضور در شجاعت و صداقت رهبران در نفع خشونت و ايستادگي مردم در بيان شجاعانه و گوياي مناديان آزادي خواهي و حقوق بشر سرزمينمان رقم خورد اميد به تغيير در تمسخر مردمان از شب و شب انديشي اميدي به تغيير در رسوايي دروغ و تقلب در رسوايي تجاوز و شکنجه در رسوايي قتل و کشتار و در رسوايي سرکوب و ارعاب در رسوايي باتوم و گاز اشک آور در رسوايي بازداشت و سلول انفرادي در رسوايي دادگاه هاي فرمايشي و بيدادگاه هاي نمايشي در رسوايي اشک هاي تمساح و خطابهاي پر خطا منابر جمعه در رسوايي جمعه ننگين 29 خرداد درپسان خطبه ننگن خونبار
سالي سرشار از اميد؛ در افتادن تشت رسوايي مدعيان بي اخلاق در بي ابرويي قرائت فاشيستي از اسلام در سر افکندگي بنياد گرايان حجره هاي ارتجاع – درگاه فساد تحجر و عقب مانگي و در گاه انجماد عزت و مردانگي
سالي براي مردود شدن ولايت فقيه سالي براي بطلان رسوايي جنايت سالي بر اصل و اساس خيانت سالي راي اميد به پيروزي سالي براي آزادي سالي براي دموکراسي و نگاه انساني سالي براي زيست اخلاق و حفظ مسلماني
زمانيست که بايد حرف را کوتاه کرد بر بلندي همت افزود و بيش از اين از ماه خرداد سالگرد شروع قصه تغيير بزرگمان نميگوييم اما روزها در شماره اند تا بگويند تشنه صداي مردميم تشنه حضور مردميم روزها در شماره اند تا از بي تابييمان بگوييم از بي قراري روزهاي طوفانيمان. ميشد از سلول انفرادي گفت ميشد از روي صندلي اتاق بازجويي گفت ميشد از گلوي فشار شده گفت ميشد از دهاني پر از خون گفت ميشد از چشماني خون بار از درد ضربات سخت گفت ميشد از نهاد اميخته و رنج و شکنجه گفت ولي مردم ايستادند و مقاومت کردند تا راحت بگوييم از آزادي خواهيمان . از استبداد ستيزي يمان
خرداد رسيد و باز ايرانمان در بند است خرداد رسيد خانواده هايمان پشت در هاي زندانند خرداد رسيد و انبوه ياران و دوستان چشم منتظر دارند خرداد رسيد و حق مردممان به دستان قاصب نشان دارند خرداد رسيد و خانواده هايي داغ دارند
ميتوانستم از آن مطالباتمان بنويسم ميتوانستم از کارهاي برون رفت از اين بن بست بنويسم ميتوانستم آزاديمان را در صدر بازگشت آرمش بنشانم ميتوانستم شادي را مهمان شب و روز خانمان کنم ميتوانستم يادي از گذشته کنم ميتوانستم با بزرگانمان درد دلي کنم ميتوانستم از رهبران و انديشمندانمان بگويم ميتوانستم به رهبران کشورها فکر کنم و به انها بگويم مبدا دست که گلويي آزادي خواهان را فشرد به گرمي و دوستي فشار دهي مبادا پاي ميز مذاکره تنها مشت کنيد که اگر حقوق بشر و آزادي و دموکراسي در ايران بميرد تا ما فردا صلح امنيت جهاني در خطر است ميتوانستم به جهانيان بگويم که اگر موتور جنگ افروزي و تجهيز اتمي و موشکي اندکي متوقف مانده از ازادي خواهي و ظلم ستيزي مردم اين سرزمين است ميتوانستم بگويم بدانيد آنها که امروز در خيابانها مردمشان را سرکوب ميکنند اگر فرصت بيابند آسمان و زمين شهرهاي شما را امن نمي گذارند ميتوانستم بگويم اگر آزادي زنده نماند؛ اگر دموکراسي و حقوق بشر باقي نماند؛ بدانيد صلح و امنيت شما را رها خواهد کرد مي توانستم يادي از دانشگاه کنم مي توانستم گذري بر گذارمان داشته باشم مي توانستم از مرام و رفتارمان بگويم مي توانستم به گونه اي ديگر بنويسم يا حتي اصلا ننويسم
اما ...
مانده ايم و سختي به جان خريده ايم دوستانمان را در انبوه سختي هايشان در دانشگاه و روزنامه ها و رسانه ها و احزاب و کمپين ها ديديم صداي بيدار شجاع بيانيه ها را شنيده ايم تا بخواهيم تشکر کنيم از حضوري که پيشاپيش ميبينيم از حماسه ي ديگر که رقم ميزنيد از بام خانه هايتان از ميز کارتان از اتاق خانه و کنار همسر فرزندانتان از کودک در اغوشتان در خيابانها از استواري گامهايتان از خدا حافظي آخرتان؛ ميدانم بدهکاري کشورمان را به آزادي پرداخت خواهيد کرد
دارد 22 خرداد با ياد 25 خرداد ميرسد با ياد 30 خرداد 18تير و روز قدس ياد 13 آبان و 16 آذر ياد تکرار عاشورايي تاريخ ظلم ستيزي تکرار جشن پيروزي و شادي نوروزي؛ فرا رسيد و ما بيدارتريم مي ميانيم و رسانه و اگاهي را پاس ميداريم براي رسوايي خشونت براي شکست استبداد هنوز ايستاده ايم و دست در دست هم در برابر ديکتاتورها خواهيم ايستاد و خواهيم گفت ما پيروزيم
18 تير هم نزديک است همسايه خرداد اينبار يازدهمين سالگرد ان تلخي ديگر را ميهمان است سخنم با ياران دبستاني ام است سخنم با دانشجويان؛ هر دو جنبش و حرکت مردم و مرکز و اگاهي و بيداري مردم است سخنم با دانشجويان است با دانشجويان که سال هاست ايستاده اند تا باورمان نشود که بر اين استوار گاه گمانه نشستن توان برد دانشگاه کابوس حاکمان خيره سر است دانشگاه خواب از چشم ديکتاتوران و مستبدان ربوده است و اين ميراث ايستادگي تاريخ دانشگاه است دانشگاه اگر مردي سرزمين نميشناسد به آن دليل است که دانشگاه مقيم و اهلي دارد بنام دانشجو . دست از همه تعلقات و بندها آزاد و رها از يوغ استبداد ها
خردادمان رسيد و تير در راه است ياران دبستانيمان را که فراموش نکرده ايد ترکه بيداد خوردگان اين سالها را ديده ايد خون خواهران و برادرانتان ايا از جامعه ان روزتان پاک شد و ان هنگام که بر روي زانوي شما جان لبريز از ايمانشان را پرواز ميدادند پرت شدگان ازبام و پنجره ها خوابگاه ها را که فراموش نکرده ايد يادتان هست که چگونه سنگرهاي دفاع از جان يارانتان را به اتش کشيدند چند دوست زنداني داريد چند يار پشت ميله هاي دانشگاه داريد اساتيدتان در زندان يا در تبعيد؟ ميگويند بايد اخراج شوند! مثل خودتان که به درد دانشگاههاي اسلامي – ايدئولوژي باور – خودي پرور - استبدادي امروز نميخوريد فراموش نکرده ايد که دانشجوهستيد فراموش نکرده ايد که چشم ملتتان به شماست هميشه ميگفتيد دانشجو ميميرد؛ ذلت نمي پذيرد من از پشت اين ديوار ها هم صداي شما را ميشنوم منتظرم تا بياييد و از پيروزي بگوييد از عزت و استواري بگوييد منتظرم شدي، سهمي از ازادي براي همه خانواده هايمان باشد رهبران سبزمان را تنها نگذاريد مردم بيدارمان را يارو ياور باشيد رهبر و راهور باشيد اين فرصت بزرگ تاريخي را غنيمت شماريد سعادت و حضور در بطن اين تغيير بزرگ را افتخار بدانيد سرنوشت نيک سرزمينتان را صورت بخشيد تلاش بيش از صد ساله را به نتيجه برسانيد در قله تاريخ بايستيد
سالها در کنارتان بوده ام و هميشه گفته ام که آرمان گرايي از ميان ما رخت بر بسته است ما نسلي هستيم که اميد و ارمانمان را صورت تحقق ميبخشيم ما براي اصول خواسته هايمان صبور نيستيم ما نسلي هستيم که جاي صبر و بردباري شجاعت و فداکاري را سرلوحه قرار داديم ما در دل اصلاحات به پشتوانه حمايت ها شعار نميدهيم ما تريبون و کرسي و نشريه رسمي نداريم ما در قلب استبداد سخن ميگوييم ما با تکبه بر ايمانمان فرياد ميزنيم ما در کنار هم هستيم و با تکيه بر آگاهي و عزتمان امده ايم ما امده ايم تاريخمان را بنويسيم ما امده ايم اينده مان را بسازيم ما امده ايم ملتمان را جاودانه کنيم ميدانم ايستاده ايد چنانچه هميشه بوده ايد
مجيد توکلي خرداد 89 زندان اوين

baroot-kh22 On

دانشگاهها در تب سوزان قيام خرداد همچنان شعله ور است

گيلان: جمعي از دانشجويان دانشگاه آزاد گيلان با چند مزدور نظام كه وارد كلاس شده بودند , درگير شدند كه در ادامه اين خبر براي 5 دانشجو پرونده درست كردند كه براي 3 نفر از آنها درگيري با مزدوران نظام ذكر شده است .

تهران : شبها در خوابگاه دانشگاه ملي, صداي فريادهاي اعتراض همچنان بلند است و دانشجويان شبها بانگ آزادي الله اكبر را سر ميدهند

كرمانشاه : حراست دانشگاه نسبت به قبل سخت گيريهايش بيشتر شده و خيلي مواظب است كه هيچ تجمعي صورت نگيرد. از آنجايي كه پارسال شروع اعتراضات و تجمعات با آتش زدن علفهاي خشك بود , براي جلوگيري از اين كار خود حراست اقدام به آتش زدن علفهاي خشك كرده است با اينكار سعي در ايجاد رعب و وحشت بين دانشجويان كرده است.

baroot-kh22 On


گفتگو با پدر امير جوادي فر يکي از قربانيان کمپ کهريزک

هفتمين جلسه دادگاه رسيدگي به پرونده بازداشتگاه کهريزک، امروز در حالي در دادسراي نظامي تهران برگزار مي شود که پدر امير جوادي فر، يکي از جانباختگان اين کهريزک در گفتگو با "روز" خبر داده است که به دليل اعتراض خانواده هاي جان باختگان به کيفرخواست، قاضي دادگاه دستور تحقيق داده و برگزاري دادگاه را متوقف کرده بود.
علي جوادي فر همچنين خبر ميدهد که از قضاتي که دستور انتقال فرزندش به کهريزک را داده اند به دادسراي کارکنان دولت شکايت کرده است. با آقاي جوادي فر در حالي گفتگو کرده ام که همچون ماههاي گذشته به شدت متاثر است و به راحتي قادر به سخن گفتن نيست.
امير جوادي فر، دانشجوي مديريت دانشگاه آزاد قزوين بود. پيکر بي جان اين جوان 25 ساله که روز 18 تير سال گذشته بازداشت شده بود، در حالي به خانواده اش تحويل داده شد که آنها پيش از آن نمي دانستند فرزندشان کجا و در چه شرايطي نگهداري مي شود.
پيشتر آقاي جوادي فر به "روز" گفته بود که: "روز 18 تير با من تماس گرفتند و گفتند بچه شما در بيمارستان فيروز گر است و از ما خواستند به اين بيمارستان برويم. ما هم رفتيم. در آنجا آثار ضرب و شتم برروي بدن امير مشخص و تحت مداوا بود.
ما از آنجا او را با ماموري که همراهش بود به بيمارستان لاله در شهرک غرب منتقل کرديم. در آنجا فهميديم چند جاي بدنش شکستگي دارد و تا ظهر روز 19 تير تحت درمان بود اما ظهراو را مرخص کردند و ما چون مامور همراه او بود مجبور شديم او را تحويل بدهيم. خودم به اتفاق مامور او را بردم و به پليس امنيت تهران تحويل دادم تا مساله حل شود و از آن تاريخ هيچ اطلاعي از او نداشتيم و در به در دنبال او مي گشتيم اما نتوانستيم هيچ خبري کسب کنيم؛ در ليست زندانيان اوين هم نام پسرم نبود تا اينکه اطلاع دادند بيائيد بچه تان را تحويل بگيريد و او را از پزشکي قانوني کهريزک تحويل گرفتيم".
و اينک از آقاي جوادي فر پرسيده ام:
روند برگزاري دادگاه را چگونه مي بينيد آيا اميدي هست که اين دادگاه به نتيجه اي که شما و ساير خانواده هاي جان باختگان و شاکيان اين بازداشتگاه انتظار داريد برسد؟
فعلا نمي توان اظهار نظر کرد چون نتيجه دادگاه هنوز معلوم نيست و حکم صادر نشده است. ما هم صبر ميکنيم ببينيم بالاخره به کجا مي رسد.
گويا شما به روند دادگاه اعتراض داشتيد ممکن است در اين مورد توضيح دهيد؟
بله ما به قسمت هايي از کيفرخواست اعتراض کرديم و به همين دليل برگزاري دادگاه متوقف شد يعني آخرين جلسه در فروردين ماه برگزار و بعد از اعتراض ما متوقف شده بود.
اعتراض شما دقيقا به چه بود؟ آيا اين اعتراض فقط از جانب شما بود يا ساير خانواده ها هم اعتراض داشتند؟
ما در واقع به يکسري از موارد اتهامي و يکسري از افرادي که که در کيفرخواست، اسمي از آنها نيست اعتراض کرديم و خواستار حضور و محاکمه آمران در دادگاه نيز شديم. اين اعتراض هم از سوي وکيل ما و هم از سوي وکلاي خانواده هاي محمد کامراني و محسن روح الاميني صورت گرفت. قاضي دادگاه هم دستور تحقيق مجدد داد و روند برگزاري دادگاه را متوقف کرد. حالا امروز بعد از يک ماه و نيم، جلسه دادگاه برگزار مي شود و ما امروز خواهيم فهميد که به اعتراض ما ترتيب اثر داده اند يا نه.
اسم قاضي مرتضوي و ساير قضاتي که دستور انتقال فرزند شما و ساير بچه ها را به کهريزک داده اند در کيفرخواست اين دادگاه نيست. آيا اعتراض شما به اين موضوع بوده يا...
نه، متاسفانه چون دادگاه غيرعلني است و مرتب تاکيد مي شود که اطلاع رساني از دادگاه جرم است نمي توانيم زياد حرفي بزنيم. اعتراض ما به بخش هايي از کيفرخواست و نبودن اسامي برخي افراد در کيفرخواست است. ما رسما در دادگاه گفتيم که بايد آمران نيز در کنار عاملان محاکمه شوند. در حاليکه در اين دادگاه فقط عاملان هستند و اسمي از آمران نيست؛ ما گفتيم فقط اينها را نمي خواهيم بايد آمران نيز بيايند و محاکمه شوند و اکنون منتظر جلسه بعدي هستيم که امروز خواهد بود. درباره قضات نيز بله ما اعتراض کرده و گفته ايم که بايد به اتهامات آنها نيز رسيدگي شود، اما قاضي دادگاه گفت که به اتهامات آنها در دادسراي انتظامي قضات رسيدگي خواهد شد و اين دادگاه فقط مربوط به اتهامات افراد نظامي است. در اصل گفته اند که پرونده دو قسمت دارد که قسمت مربوط به پرسنل ناجا در سازمان قضايي نيروهاي مسلح رسيدگي مي شود و بخش مربوط به قضات در دادسراي انتظامي قضات خواهد بود اما هنوز نگفته اند دادگاه انها چه زماني برگزار خواهد شد.
آيا شما در دادسراي انتظامي قضات نيز شکايتي مطرح کرده ايد؟
ما در دادسراي کارکنان دولت شکايت کرده و خواهان محاکمه قضاتي که بچه هايمان را به کهريزک فرستاده اند شده ايم و منتظر هستيم که به شکايت مان در آنجا نيز رسيدگي کنند.
چرا دادسراي کارکنان دولت؟
پي گيري کرديم گفتند بايد آنجا شکايت کنيم و پرونده الان در شعبه 12 اين دادسرا است؛ گويا اين دادسرا پرونده به دادسراي انتظامي قضات ارجاع خواهد داد.
در کيفرخواست دادسراي نظامي، متهمان چه کساني هستند؟
12 نفر از پرسنل نيروي انتظامي با رتبه ها و درجه هاي مختلف در اين دادگاه به عنوان متهم هستند که به اتهامات آنها رسيدگي مي شود. اما نمي توانم بيش از اين توضيح دهم چون ما را از اطلاع رساني منع کرده اند.
برخي شايعات از صدور حکم اعدام براي متهمان خبر ميدهد آيا اين قضيه صحت دارد؟
هنوز حکمي صادر نشده و هنوز دفاع آخر متهمان صورت نگرفته است.
اگر براي متهمان اين دادگاه حکم اعدام صادر شود و...
ما خواهان محاکمه آمران هستيم و با اعدام چند نفر که به عبارتي عاملان هستند ما آرامش نخواهيم يافت و در اصل پاسخ درستي به عدالت خواهي ما نخواهد بود. ما ميخواهيم عدالت اجرا شود. ما روز اول به سيستم اعتماد کرديم و من فرزندم را خودم بردم تحويل دادم اما بعد... اکنون فقط اجراي عدالت را ميخواهيم؛ اگر عدالتي است آمران و عاملان و همه کساني که دست داشتند را محاکمه کنند، اگر هم عدالتي نيست و مثل روال سابق مي خواهند داستان سازي کنند که من به خدا مي سپارم و دادم را از خدا ميخواهم و...
آقاي جوادي فر، سالگرد امير نزديک است شما براي اين روز مراسمي خواهيد داشت؟
بله ما روز 23 تير که سالگرد امير است همچون شب سوم او، در پارکينگ منزلمان مراسم خواهيم داشت.
آقاي جوادي فر ميدانم براي شما بسيار سخت است و پوزش ميخواهم باز باعث ناراحتي شما شدم و...
نه دخترم اين ناراحتي ماههاست که با ماست؛ هر روز براي ما دقيقا مثل روز اولي است که با شما صحبت کردم و از امير گفتم. امير فرزند من بود و داغ فرزند هميشه براي پدر و مادر سخت است و عادي نيست و.... اما ما تحمل ميکنيم و در ازاي اين صبر و تحمل اگر عدالتي باشد و اگر ما اعتقادي به خدا و پيغمبر داريم اين صبر به نتيجه مي رسد. اگر هم عدالتي نباشد که مسببين را به خدا واگذار کرده ام. مطمئنم که خدا حق ظالمان و کساني را که به من و مردم و کشور ظلم کرده اند خواهد ستاند. کسي نمي تواند بچه مرا و بچه هاي ديگر را زنده کند؛ بچه هاي ما جانشان را در راه مملکت از دست دادند و اگر کمي عدالت وجود داشته باشد آمر و عامل و مسبب را بايد با هم محاکمه کنند.