baroot-kh22 On ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹

يکي از پنج زنداني سياسي که در اوين اعدام شدند، شيرين علم هولي بود که به اتهام ارتباط با گروه پژاک در زندان به سر مي برد.
هم بند خانم علم هولي، سيلوا هاراتونيان، آمريکايي ِ ايراني تباري است که نزديک به يک سال زنداني بود. خانم هاراتونيان که در ايران، براي سازمان بين المللي آريکس در امور بهداشتي و روش هاي زايمان کار مي کرد، در مرداد ماه 1387 به اتهام فعاليت عليه جمهوري اسلامي بازداشت شد.
سيلوا هاراتونيان که اخيرا از زندان خارج شده و به آمريکا رفته است به علت ناراحتي هاي روحي، حاضر به صحبت در باره وضعيت خود نيست اما قبول کرد در مورد شيرين علم هولي با راديو فردا گفت و گو کند.
خانم هاراتونيان ابتدا در باره مدت هم بند بودنش با شيرين علم هولي مي گويد: من بعد از گذراندن دوره انفرادي، در بند 209 با اولين کسي که ملاقات کردم شيرين بود. شيرين اولين هم سلولي من در سلول هاي تنگ و تاريک بند 209 بود. روزهايي که با هم در 209 بوديم دقيقاً به خاطر ندارم چون آنجا روزها و شب‌ها شمرده نمي شود، ولي حدود 40 روز با هم بوديم و بعد ما را از هم جدا کردند و شيرين را به بند عمومي بردند.
من بعد از گذراندن 249 روز در بند 209 بلاخره به بند عمومي زنان زندان اوين منتقل شدم و آنجا دوباره شيرين را ديدم و تا لحظه اي که از زندان بيرون آمدم و تا لحظه اي که از ايران خارج شدم با هم در تماس بوديم. شيرين در زندان نزديک ترين آدم زندگيم بود و به قول زنداني ها هم سفره من بود. از صبح تا شب با هم بوديم و براي من مثل يک خواهر بود، در واقع شيرين فرشته نگهبان من در دوران اسارتم بود.
خانم هاراتونيان! آيا از اتهام و حکم اعدام براي شيرين علم هولي خبر داشتيد؟
در ايران انواع و اقسام اتهام ها به افراد وارد مي شود تا به دادگاه برسند. اولين اتهام شيرين همکاري با گروهک هاي معاند نظام بود. روز دادگاه او در آذرماه همه بي صبرانه نگران بوديم. همه اميدواري مي دادند، حتي قاضي دادگاه آقاي صلواتي هم مي گفت مشکلي نيست، حل مي شود. بنابراين ما انتظار هر حکمي را داشتيم جز حکم اعدام او.
حکم اعدام او را به اتهام همکاري با پژاک صادر کردند. وکلاي او آقايان شامي و بهراميان اعتراض کرده و هنوز جوابي نگرفته بودند، چون اين حکم دادگاه بدوي بود. در ضمن شيرين يک حکم دو ساله حبس داشت و بعد حکم اعدام. طبق قوانين شيرين بايد دو سال حبس مي کشيد ولي اين دو سال تمام نشده بود که اعدامش کردند. او يک ماه قبل از من در ششم خردادماه سال 87 دستگير شده بود.
ما اميدوارانه منتظر بوديم که اتفاقي رخ دهد غير از اين که شيرين را به قتل برسانند.
آيا شيرين اين اتهام ارتباط با پژاک را در صحبت هاي خصوصي با شما قبول داشت؟
نه، هيچ گاه و به طرز عجيبي اميدوار و پر از انرژي بود. تمام زندان اوين چه زندانيان سياسي و چه زندانيان عادي از قاچاقچي و دزد گرفته تا قاتل، همه به او احترام مي گذاشتند. فکر مي کنم کل زندان زنان اوين بعد از اين اتفاق وضعيت خوبي ندارد.
خانم هاراتونيان! از ديد شما در اين مدتي که با شيرين هم‌بند بوديد، شخصيت او چگونه بود؟
اين چند روزي که خبر مرگ دوستم را شنيده ام دو چيز در ذهنم وجود دارد. من هرگز سعي نکردم شيرين را تعريف کنم چون او همه چيز بود. براي من خواهر بود، البته نه تنها براي من بلکه براي همه اين طور بود. او بسيار دست و دلباز بود و هميشه لبخند به لب داشت. در بدترين شرايط هم لبخندي مي زد و مي گفت ”اين نيز بگذرد“. اين تکيه کلام او خيلي در ذهنم دور مي زند.
او هم يک فرشته نگهبان بود و هم روح آزاده اي داشت. شيرين به معني واقعي کلمه آزاده بود؛ کسي که به زندانيان معمولي کمک مي کرد. در شرايطي مانند زندان عمومي بايد آدم خاصي باشيد تا بتوانيد به همه احترام بگذاريد از زندانبان ها گرفته تا شرورترين زندانيان.
يکشنبه گذشته پس از شنيدن خبر اعدام شيرين چه احساسي داشتيد؟
باکلمات دقيقاً نمي شود توضيح داد. تنها چيزي که مي دانم اين است که بعد از مرگ پدرم دردناک ترين خبري بود که شنيدم و هنوز هم باور ندارم اين اتفاق است. فکر مي کردم يک جايي عدل الهي وجود دارد و در عصر مدرن اين اتفاق نبايد براي آدمي مثل شيرين رخ مي داد. در دوراني که آدم ها از انسانيت و مدرنيته دم مي زنند، مرگ شيرين تا مدت ها وجدان انساني جهان را سنگين خواهد کرد. اين عمل بي عدالتي محض بود.

0 نظرات:

ارسال یک نظر