baroot-kh22

baroot-kh22 On

به نام بی همتای بزرگ


تعدادی از گروهها از جمله دانشجویان هم همبستگی خود را با بازاریان اعلام کرده اند. در اینجا قصد ما بررسی تهدیدها و فرصتها ممکن برای جنبش عدالت خواهی ایران است.
1 -در اینکه حرکت صنفی بازارایان آیا عقبه سیاسی هم داشته است یا نه مورد بررسی قرار نگرفته است. اینکه چه کسانی سازماندهندگان این اعصتاب بوده اند و اینکه چه جریانی طی شده است بر من پوشیده است. اینکه بازاریان تهران برخلاف بازاریان برخی شهرها واکنشی به اتفاقات تهران نداشته اند از نکات منفی این صنف بوده است
2 - تجربه نشان داده است که حرکتهای اعتراضی در سه طیف ابتدا شکل میگیرد: دانشچویان و طلاب - بازاریان - مقامات مذهبی. در مراحل بعدی حرکتهای اعتراضی به ادارات و بدنه دولت میرسد و در اخرین بخش به نظامیان میرسد. پس مسملم است که همراهی بازاریان بسیار مهم است و ممکن.
3 - نمیتوان با قاطعیت گفت که آیا اعتراضهای بازاریان از محدوده ی احمدی نژاد فراتر خواهد رفت یا نه؟ تاریخ صد ساله نشان دهنده این است که اعتراضات سیاسی از همین اتفاقات کوچک شروع میشود. از سوی دیگر پارسال اعتراضات اساسی (یعنی اعتراض به اساس و بنیان) از اعتراض به احمدی نژاد و مسائل کوچکتر شروع شد.
4 - اگر چه بازاریان از جنبش حمایت نکردند اما جنبش با حمایت از بازاریان میتواند آنان را به سوی خویش جذب کند. بر خلاف روزهای معلم و کارگر که از وسی کارگران و معلمان تجمعی صورت نگرفت اینبار دعوت کنده اصلی خود سنف مربوطه (بازاریان) است. هنگامی که بازاریان حمایت مردم را از خویش ببینند مجبور هستند از مردم هم حمایت کنند یا ننگ بدنامی را برای خویش بخرند.
5 - یکی از مشکلات بازار نفوذ موئتلفه و جریان هدایت کننده آن است. از سوی ممکن است این جریان با موج سواری بر حمایت مردم تا حد امکان به تبلیغ برای خامنه ای بپردازد. از سوی دیگر این امکان برای مخالفان ایشان برای بدست گیری سکان هدایت بازار است.
6 - این امکان وجود دارد سران حکومت با درک موقعیت همین امشب با بازاریان مصالحه کنند و قضیه ختم شود.
آنچه که از مطالب بالا بدست می آید این است که چنانچه 2 عامل مدیریت قوی و فوری و شناخت کافی از بازار وجود داشته باشد یک فرصت استثنایی برای جنبش است. فرصتی که شاید تا ده سال دیگر تکرار نشود.

baroot-kh22 On

پاسخ بازاريان به افزايش ماليات دولتي


بازاريان تهران و اصفهان و تبريز، از روز15تير89 در پاسخ به افزايش مالياتهاي دولتي دست به اعتصاب زده و اعلام كردند كه تا از بين رفتن قانون افزايش مالياتها، دست از اعتصاب برنخواهند كشيد. نيروهاي انتظامي در تهران نيز، بعد از بسته شدن مغازهها در بازار براه افتاده و با بلندگو از بازاريان خواستند تا مغازههاي خود را باز كنند ولي آنها در پاسخ، به هوكردن نيروي انتظامي پرداخته و شعارهاي «مرگ بر ديكتاتور» سردادند.
عدهاي از لباس شخصيها و نيروهاي بسيج هم با حمله به مغازهها اقدام به شكستن شيشه و پاره كردن كركره مغازهها كردند و با ايجاد درگيري در بازار پارچه فروشان و حمله با چاقو به يك بازاري معروف به اسم (حاجي كاشاني) خشم مردم آن منطقه را برانگيختند. نيروي انتظامي نيز با شليك گاز اشكآور به مردم و بازاريان حمله كرده و موجب اوجگيري درگيري شدند.
بعد از اعتصاب بازاريان، محمد علي ضيغمي، معاون وزير بازرگاني، به صحنه آمده و گفت: "افزايش 70 درصدي ماليات اصناف منتفي شده و تنها يک اشتباه در انتقال مطلب و برداشت از قانون بودجه بوده است. وي با يك فقره عقبنشيني مفتضح، گفت: آنچه در بودجه به عنوان افزايش ماليات واحدهاي صنفي در سال 89 بيان شده، نسبت به سال قبل کمتر از 30 درصد افزايش داشته است."
پيش از اين نيز در مهرماه 87، همزمان با ابلاغ قانون ماليات بر ارزش افزوده از سوي دولت احمدينژاد، سازمان امور مالياتي اين قانون را لازم الاجرا ميدانست، ولي اصناف اصفهان دست به اعتصاب زده و با ادامه آن بمدت 4 روز، طلافروشان شهرهاي تبريز، تهران، مشهد و برخي شهرهاي ديگر نيز به آن ها پيوستند. اين اعتصابها موجب عقب‌نشيني دولت محمود احمدي‌نژاد از اجراي طرح ماليات بر ارزش افزوده شد به طوري که دولت ابتدا خواستار اجراي تدريجي اين قانون شد اما در نهايت مجبور به تعويق آن كرد.
سازمان امور مالياتي پس از گذشت 17سال از طرح جامع مالياتي كماكان نتوانسته اين قانون را عملياتي كند. براساس گزارشات رسيده، صنف پارچه فروشانِ تهران اعلام كردند كه تعويق قانون به آينده راهحل پايان اين مناقشه نيست.
امسال نيز اين موضوع منجر به تعطيلي بازار طلافروشها، فرش فروشها، پارچه فروشها، بازار كفاشها، سراي بوعلي، چارسو كوچك، بازار عباسآباد، شده و روز 17تير نيز ناصرخسرو، پله نوروزخان، پامنار و بازار لباسفروشها در اعتراض به جنايت صورت گرفته به بازاريان اعتصابي پيوستند. دامنه اين اعتصاب به اصفهان و تبريز كشيده شد. بازار طلافروشها و قماش فروشهاي مشهد نيز امروز تعطيل كردند.
قابل ذكر است كه قانون ماليات بر ارزش افزوده، نخستين بار توسط فون زيمنس در سال1951 براي فائق آمدن به مسائل مالي آلمان طرحريزي شد، اما تا سال 1954 در هيچ نقطهاي در جهان به اجرا در نيامد. پس از آن كشورهاي برزيل، فرانسه و دانمارك دنبالهرو آلمان شدند.كره جنوبي نخستين كشور آسيايي بود كه در سال 1997 با كمك صندوق بينالمللي پول اين قانون را اجرا كرد. ولي ايران با يك حكومت قرون وسطايي و اقتصاد ورشكسته توليدي، براي سرخ نگه داشتن چهره خود در تحريمهاي بينالمللي و براي نشان دادن اينكه با استانداردهاي بينالمللي بازار خود را تنظيم ميكند، اقدام به اعمال اين قانون مالياتي كرد، در حاليكه هيچ سيستم مكانيزهاي براي ثبت و ربط اين ماليات ارائه نداده و با خشونت و گسيل داشتن نيروهاي انتظامي و چاقوكشهاي بسيجي خود و با زهرچشم گرفتن از بازاريان، خواهان عملي كردن اين قانون ميباشد. در حاليكه بافت اقتصادي و اجتماعي ايران سراپا متفاوت با كشورهايي مانند آلمان و دانمارك ميباشد. زيرا كه دانمارك بلحاظ شفاف بودن روابط اقتصادي و عدم فساد در سيستم اداراي مقام اول را در جهان داراست.
يكي از دلايل مقاومت اصناف و بازاريان براي پرداخت اين ماليات اينست كه باعث گراني قيمت كالاها خواهد شد. زيرا اين ماليات بر ارزش افزوده در بخش توليد مرحله به مرحله انجام گرفته و مواد اوليه علاوه بر پرداخت مالياتهاي قبلي، سه درصد نيز بايد به حساب وزارت دارايي واريزكنند. با توجه به گردش مواداوليه تا توليد نهايي آن در ايران حداقل 4تا5دست بين واسطهها و دلالان ميچرخد، بنابراين قيمت كالاهاي توليديِ ، علاوه بر اخذماليات قبلي، بين 12 تا 24درصد افزايش خواهند يافت. بنابراين بازاريان شريف خواستار لغو اين قانون هستند، در حاليكه احمدينژاد با تعويق دوماهه آن قانون را بعنوان تيغ سركوب بالاي سرِ بازاريان نگه داشته و آنرا ملغي نميكند .

baroot-kh22 On ۲۳ تیر ۱۳۸۹


مراسم سالگرد امير جوادي فر پنجشنبه در تهران

مراسم سالگرد امير جوادي فر، يکي از جان باختگان شکنجه گاه کهريزک، روز پنجشنبه ٢۴ تيرماه در تهران برگزار خواهد شد. اين مراسم ساعت شش و نيم عصر پنج‌شنبه در بزرگراه اشرفي اصفهاني، خيابان ۲۲ بهمن، خيابان حاج سيد احمدي جنب پمپ بنزين، گلستان دوم، پلاک ۶۲ برگزار مي شود
به گزارش جرس، امير جوادي فر، دانشجوي مديريت صنعتي دانشگاه بين المللي قزوين، ترانه سرا و همچنين هنرمندي بود که ۱۸ در تظاهرات ضد حکومتي تير ۸۸ درتقاطع خيابان شهداي ژاندارمري و دانشگاه، توسط نيروهاي لباس شخصي‌ دستگير و مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته و به کلانتري ۱۴۸تهران منتقل شد.
در کلانتري حال او در اثر ضرب و شتم به وخامت رسيد و ماموران کلانتري او را در ساعت ۹ شب به بيمارستان فيروزگر منتقل و روز۱۹ تير ماه، به دستور سعيد مرتضوي، او را از بيمارستان فيروزگر به بازداشتگاه کهريزک منتقل مي کنند.
در کهريزک با پوتين آنقدر به سينه و سرش مي‌کوبند که يک چشمش ‌ترکيده و دچار خونريزي ريوي مي‌شود . بعد از شکنجه شديد، در ۲۳ تيردر مسيرانتقال به اوين، دچار تشنج و ايست قلبي مي‌شود .
ده روز بعد و در تاريخ سوم مرداد ماه، به خانواده‌ وي براي تحويل جسد خبر مي‌دهند و در۵ مرداد، پيکر متلاشي شده وي در قطعه۲۱۱ رديف ۴۲ شماره ۱۰ بهشت زهرا به خاک سپرده مي شود.
گفتني است مراسم بزرگداشت محسن روح الاميني، از ديگر جان باختگان شکنجه گاه کهريزک نيز، بعد از ظهر همان روز در قطعه ٢٢٢ بهشت زهراي تهران برگزار خواهد شد.

baroot-kh22 On ۱۶ تیر ۱۳۸۹

در همبستگي با بازاريان فردا حضور بهم ميرسانيم
بازار پارچه فروشان / توسط بلندگو از سوی نماینده صنف پارچه فروشان بازار از مردم به خصوص بازاریان دعوت كرد فردا پنجشنبه دست از کار بکشند و از ساعت 9 صبح در سبزه میدان با حضور پر رنگ خود جنایت امروز از سوی حکومت را محکوم کنند .اطلاع رساني كنيد .
ايراني با غيرت حمايت حمايت
http://i.imgur.com/BSuhu.jpg

baroot-kh22 On

سخني چند با خوانندگان
دوستان و ياران همراه و همگام
ميخواستم تا قبل از 17 تير كه چند روز هم بيشتر بهش نمونده و روز خاطره انگيزي براي همه ماست چند كلامي بگم
همونطور كه تو اين چند مدت اخير شاهد بوديم بخصوص در شرايطي كه توش هستيم ما نبايد دنبال شكل گيري تظاهرات ميليوني و بزرگ باشيم اين اشتباهه محضه اگه فكر كنيم يا انتظار داشته باشيم كه اون روزا تكرار بشه و اگه نشد پاسيو بشيم و بگيم فايده نداره و عقب بكشيم تو اين مدت خيلي چيزا تعيين تكليف شده خيلي ماهيتها رو شده و جنبش داره مسير اصلي خودش رو پيدا ميكنه حالا نقش ما تو صحنه و حضورمون چه بسا خيلي مهمتر از حتي زمان بعد از انتخاباته .
من ميگم بايد تو دسته هاي 5 يا 10 نفره و حتي كمتر تشكيل تجمع بديم هر نقطه كه ميتونيم جمع بشيم , شعارهاي خودمون رو بديم و صحنه رو خالي نكنيم مهم حضور مستمر و خستگي ناپذير ما تو همه برنامه ها و صحنه هاست جنبش الان به حضور فعال تك تك ما براي ادامه مسير نيازه داره براي همين ضرورت شكل گيري برنامه تو اين روز 17 تير خيلي مهمه ...
ضمن اين كه بعد از 18 تير تقريبا هيچ مراسم و برنامه اي ديگه اي تا چند مدت نيست و بايد سنگ تموم بذاريم
نظر شما چيه ؟

baroot-kh22 On

18تير89 پيروزي 18تير78
در آستانه18نير، نگاهي داريم به آن چه گذشت نه مثل امروز در سهولت قيام و طلسم شكستگي ولايت بلكه در سخت ترين و ناجوانمردانه ترين روزهاي سازش و بند و بست با حاكميتي كه خاتمي را اساسا براي تغيير فضاي بينالمللي به نفع نظام و عليه مردم و خواست آزاديشان آورده بود. با ظاهر بزك شده به گفتگوي تمدنها و اصلاح طلبي قلابي. آن‌چه به آن پرداخته ايم تنها نگاهي است گوشه كوچكي از قيام قهرمانانه دانشجويان در 18تير سال 78 و آن چه خاتمي و دولتش از خيانت و سركوب كردند و اين كه ببينيم پيروز آن هماوردي كه بود؟ در واقع قيام تير 78 بهاي فريب خاتمي و دريدن پرده هاي حفظ نظام و روشن كردن حقايق توسط دانشجويان دلاوري بود كه تا بن استخوان به آزادي پاي بند بودند. در اين زمينه به‌نقل از يك گزارش محرمانه، كه از درون وزارت كشور در‌بارهٌ قيام 18تير به بيرون رسيد، اكتفا مي‌كنيم در اين گزارش وزارت كشور در رابطه با قيام تير 78چنين آمده است:

« ساعت 22/30 روز پنجشنبه، حدود 200دانشجو يك راهپيمايي اعتراضي به‌راه انداختند و تا چهار راه جلال آل احمد در خيابان اميرآباد رفتند و سپس به‌سَمت كوي بازگشتند. شبيه به‌اين راهپيمايي اعتراضي پيش از اين هم سابقه داشته و پديدهٌ جديدي نبوده است. شعارهايي هم كه در اين راهپيمايي عليه استبداد داده شد، تازگي نداشته است، امّا اين‌بار مسئولان جناح راست كه قصد داشتند از راههاي غيرقانوني با استفاده از نفوذشان در نيروي انتظامي از معترضان زهر چشم بگيرند، اين حركت دانشجويان را اعتراضي عليه تصويب طرح مطبوعات در مجلس دانستند و گفتند كه اين‌بار بايد اعتراض را در نطفه خفه كنيم، و الاّ گسترش مي‌يابد و كار از دستمان در مي‌رود. در اين صورت ممكن است ما را وادار كنند كه در شور دوّم، بسياري از جنبه‌هاي مهّم اين اصلاحيه (مطبوعات) را پس بگيريم. بنابراين، نبايد اجازه دهيم هيچ اعتراضي پابگيرد. در ميان دانشجويان شايع بود كه صاحب اين فكر و ابتكار، بازماندگان و طرفداران سعيد امامي در وزارت اطلاعات بوده‌اند كه در‌واقع از وابستگان به‌جناح راست هستند. اينها كه عوامل مشخصي نيز در مجلس دارند، با شنيدن خبر تظاهرات دانشجويان در كوي دانشگاه به‌سرعت دست به‌كار شدند و نيروهايي را كه مي‌توانستند به‌سرعت بسيج كردند. اينها توانستند با استفاده از نفوذ خود سه نيروي مختلف را آماده كنند و به‌محل كوي دانشگاه برسانند. نيروي اوّل، معروف به‌(انصارحزب‌الـله) به‌سرپرستي ده‌نمكي با استفاده ازتلفن موبيل به‌سرعت بسيج شدند و در حدود ساعت 24خودشان را به‌كوي رساندند. نيروي دوّم، گارد ويژهٌ ضدشورش به‌سرپرستي سرتيپ نقدي، سردار احمدي و علي ذوالقدر به‌سرعت به‌سَمت كوي دانشگاه رفتند و گروه سوّم، نيروي انتظامي از ناحيه تهران بزرگ بود كه به‌فرماندهي سردار نظري و به‌فرمان سرتيپ لطفيان راهي محل شدند. وقتي دانشجويان به‌كوي باز مي‌گشتند، در حوالي در ورودي با سنگ‌باران گروهي از انصار حزب‌اللـه مواجه شدند، امّا، از آن‌جا كه افراد اين گروه فشار هنوز در حال آمدن به‌محل بودند و تعدادشان در آن لحظه كم بود، دانشجويان پس از درگيري مختصري توانستند از آنها عبور كنند و وارد كوي شوند. همهٌ نيروهاي بسيج شده وقتي به‌محل رسيدند كه دانشجويان در خواب بودند. آنها به‌سرعت وارد كوي شدند و به‌شكل وحشيانه به‌دانشجويان در حال خواب يا بيداري حمله كردند و به‌هيچ‌كس رحم نكردند. حتّي دانشجوياني را كه در مسجد بودند، همان‌جا مجروح و مصدوم كردند، به‌طوري كه آثار خون روي ديوار مسجد و اتاقها، راه پله‌ها و‌… قابل مشاهده بود. دانشجويان مي‌گويند كه پس از حدود يك ساعت، بيش از 500دانشجوي زخمي روي زمين افتاده بود و از هر سويي صداي ناله به‌گوش مي‌رسيد، امّا، كسي جرأت نمي‌كرد به‌آنها كمكي بكند. تنها وقتي مهاجمان از كوي خارج شدند، دانشجويان توانستند مجروحان را به‌بيمارستان برسانند. دانشجويان مي‌گويند وقتي هوا روشن شد، كوي مانند صحنهٌ جنگ بود. همهٌ وسائل درهم شكسته و همه‌جا خون‌آلود بود. دانشجويان خونشان به‌جوش آمده بود. گروه زيادي از آنها با مچ‌بندها و بازوبندهاي سياه در محوطه كوي تجمّع كردند و هيچ‌كس نمي‌توانست آنها را ساكت كند يا تحت كنترل قرار دهد…پيش از اين‌كه ماجرا اوج بگيرد، تعدادي از مقامهاي و شخصيتهاي مملكتي به‌محل رفتند تا ضمن همدردي با دانشجويان از آنها بخواهند كه آرامش خودشان را حفظ كنند، امّا دانشجويان همهٌ آنها را از خود راندند. فائزه هاشمي را هو كردند و عليه هاشمي رفسنجاني شعاردادند. حتّي به‌ وزير(لاري، وزير كشور) توهين كردند و به‌سوي خود ايشان و اتومبيلشان سنگ پراندند و موارد ديگري پيش آوردند كه توهين به‌كل روحانيت بود و از ذكر آنها خودداري مي‌شود. آقاي غفوري‌فرد را هم آن‌چنان هو كردند كه نتوانست به‌آنها نزديك شود…آن چنان جوّي ايجاد شده بود كه هيچ‌كس جرأت ايستادن جلو آنها را نداشت، حتّي ديگر از گروه فشار هم خبري نبود. شعارها نشان مي‌داد كه كار از كار گذشته و ديگر كاري از كسي ساخته نيست. آنها فرياد مي‌زدند: "مي‌كشم، مي‌كشم، آن‌كه برادرم كشت"، "انصار جنايت مي‌كند، رهبر حمايت مي‌كند"، "مرگ بر‌لطفيان"، "خامنه‌اي حيا كن، رهبري را رها كن"، "ساواك اسمش عوض شده، انصار حزب‌الـله شده"، "علي فلاحيان، سردسته جانيان، اعدام بايد گردد". آخرين كسي كه مي‌خواست اقدامي بكند، امّا نتوانست به‌دانشجويان نزديك شود، حجت الاسلام ابوترابي، نمايندهٌ رهبري در دانشگاه، بود. دانشجويان به‌يكديگر مي‌گفتند، اين اقدام، انتقام‌جويي طرفداران سعيد امامي در وزارت اطلاعات بوده كه به‌اين ترتيب انتقام كشته شدن او را از دانشجويان گرفته‌اند. به‌همين دليل، ما هم بايد انتقام خودمان را از حاميان آنها در رأس حكومت بگيريم. آنها از مقام رهبري به‌عنوان حامي اصلي حمله كنندگان و سعيد امامي نام مي‌برند… ساعت11 صبح چند ماشين وانت تويوتا كه روي يكي از آنها دوشكا نصب شده بود، همراه با چند اتوبوس نيروي ضدشورش به‌سَمت كوي دانشگاه رفت، امّا، دانشجويان كه حالا مردم را هم در كنار خودشان داشتند، در مقابل آنها ايستادند. همه چيز نشان مي‌داد كه جريان مانند ماشين بدون ترمزي كه در سرازيري افتاده باشد، به‌سَمت يك فاجعه بزرگ به‌پيش مي‌رود». اين گزارش و دهها گزارش ديگر و زارت كشور به ‌دست خاتمي و وزير كشور او رسيده بود، ولي، خاتمي به‌جاي اين‌كه طرف دانشجويان مظلوم را بگيرد كه مورد حمله واقع شدند، قبل از ولي‌فقيه رژيم دستور سركوب دانشجويان و مردمي را داد كه از دانشجويان حمايت مي‌كردند. به‌اعتراف وزير فرهنگ و آموزش عالي خاتمي، «فاجعه در تبريز نيز عميق‌تر از كوي دانشگاه تهران بود، ولي تحت‌الشعاع آشوبهاي بعدي قرار گرفت». همين وزير در بخش ديگري از سخنانش به‌جنايتهاي رژيم در كوي دانشگاه تهران اعتراف كرده و مي‌گويد:«در جريان وقايع كوي دانشگاه تهران دو نفر كشته شدند، حدود 2000نفر كتك خوردند، صدها نفر مجروح شدند، خرابيهاي بسيار به‌بار آمد و اموال دانشجويان به‌غارت رفت…» دو روز پس از اين حمله‌هاي مغول‌وار، به‌دستور وزير كشور خاتمي، نيروهاي سركوبگر رژيم به‌روي يك صدهزار تظاهر‌كننده آتش گشودند و خود خاتمي در روز 22تير 78 دستور سركوب دانشجويان و تظاهركنندگان را داد و با بيان اين‌كه بايد در مقابل آنها ايستاد و ما هم مي‌ايستيم، گفت: «اين حادثه كه در پنجشنبه شب رخ داد، از يكي دو روز بعد از آن، يك جريان انحرافي در آن پيدا شد و به‌نظر من اين جريان انحرافي خير اين كشور را نمي‌خواهد. منظورش لطمه‌زدن به‌اصل نظام است‌… من مطمئن هستم كه اينها سوءنيّت دارند و قصدشان ايجاد خشونت در جامعه است و بايد در مقابل آنها ايستاد و ما هم مي‌ايستيم». خاتمي سپس ادامه داد كه: «تقاضاي من از ملّت شريف اين است كه هر‌چه بيشتر اطراف اين جريانات منحرف را خالي بكنند تا برخورد ما با آنها راحت‌تر صورت بگيرد، دستگيريهايي كه بايد انجام بشود‌… همه بكوشيم اين جريان زشتي كه وجود دارد، به‌شدّت محكوم بكنيم و تسهيل بكنيم برخوردهاي قانوني كه دولت، نظام و دستگاههاي مسئول امنيّت بر‌عهده دارند». خاتمي در پاسخ به‌اين سؤال كه «خداي ناكرده اگر اين اخلالها ادامه پيدا بكند، جنابعالي بفرماييد به‌عنوان رئيس شورايعالي امنيّت چگونه با آنها برخورد خواهد شد؟» مي‌گويد: «روشهاي خاصّي وجود دارد براي برخورد با اين اغتشاشات شهري‌…» حرفهاي خاتمي دربارهٌ تظاهرات دانشجويان و شدّت‌عمل رژيم به‌خوبي گوياي وحشتي است كه سرتا پاي حكومت را فراگرفته بود و نيازي به‌توضيح و تفسير بيشتري ندارد. به‌دنبال تصميم خاتمي و شورايعالي امنيّت رژيم مبني بر‌سركوب شديد تظاهركنندگان و دستور خامنه‌اي به‌نيروهاي رژيم دربارهٌ اين‌كه هر كجا لازم مي‌بينند «دشمنان را مرعوب و منكوب سازند»، حسن روحاني، دبير شورايعالي امنيّت رژيم و معاون خاتمي در اين ارگان، گفت: «ديروز غروب دستور قاطع داده شد، هرگونه حركت، هر كجا كه باشد، با شدّت و قاطعيّت سركوب خواهد شد». وي اعلام كرد كه در روزهاي آينده دانشجويان و مردمي كه در تظاهرات اخير دستگير شده‌اند، محاكمهٌ و «به‌عنوان محارب و مفسد مورد مجازات (اعدام) قرار خواهند گرفت» تا «برخورد قاطع براي ديگران درس عبرت باشد». روحاني تصريح كرد در سركوب تظاهركنندگان هيچ اختلاف نظري بين خامنه‌اي و خاتمي وجود نداشته و «خوشبختانه همهٌ اركان نظام، همهٌ مسئولان، همهٌ قوا، بدون هيچ‌گونه اختلاف نظر نسبت به‌اين عناصر فرصت‌طلب اتّفاق‌نظر دارند» و قوّه قضاييه در روزهاي آينده به‌وظيفهٌ قانوني و شرعي خود به‌خوبي عمل خواهد كرد. خاتمي حتّي از اين هم فراتر رفت و در يك سخنراني كه دو هفته بعد در همدان داشت، در دفاع از مهاجمان به‌كوي دانشگاه تهران (نيروي انتظامي و انصارحزب‌الـلّه) گفت: «خشونتگران دلسوز هم هستند، قصد خدمت هم دارند، منتهي اشتباه مي‌كنند‌… اين حادثه سبب نشود كه ما اهانتي بكنيم و تضعيف بكنيم نيروي فداكار و عزيز انتظامي‌مان را كه در سراسر كشور در مرزها، در شهرها، در روستاها، در جاده‌ها، حافظ امنيّت و حافظ نظم و انتظام در كشور ماست. اين حادثهٌ زشت و نفرت‌آوري كه لطمه بود به‌امنيّت ملّي و‌… اهانت به‌نظام و ارزشهاي آن و مقام رهبري، يك حركت كور و يك بلوا و يك شورش وآشوب و يك حركت ضدامنيّتي با شعارهاي منحرف كننده‌… در واقع، شورشي كه شد نه تنها يك عمل ضدامنيّتي و ضدآرامش و يك عمل اغتشاش‌آميز بود، يك اعلام جنگ با رئيس‌جمهور و با شعارهاي رئيس‌جمهور هم بود‌…» به‌دنبال اين موضعگيريهاي چندش‌آور خاتمي، روزنامهٌ هُلندي الخمين‌داخ بلاد، مورّخ 7مرداد 78 نوشت: «اگر هنوز ترديدي وجود داشت بر‌روي اصلاح پذيري خاتمي، ديروز خود خاتمي اين ترديد را از ميان برد و در يك سخنراني در همدان اعلام كرد كه تظاهرات دانشجويان يك اعلام جنگ عليه برنامه‌هاي خود خاتمي و توهيني به‌سيستم نظام بوده است. او هم‌چنين اضافه كرد كه خود و دولتش را مأمور اجراي نظرات شخص بالاتر كه همان رهبر مذهبي، خامنه‌اي است، مي‌داند. خاتمي به‌دانشجويان پشت كرد. او قمار نمي‌كند و با اين حال مي‌بازد‌…» در 21آذر، در نخستين مراسم 16آذر كه بعد از حمله به‌كوي دانشگاه، در دانشگاه علم و صنعت برپاشد و خاتمي در آن سخنراني كرد، كه از تلويزيون هم پخش شد، وي هيچ حرف تازه‌يي در محكوميّت حمله به‌كوي دانشگاه نزد و پيشاپيش قربانيان اين حمله، يعني دانشجويان، را در مسند مُجرم نشاند و گفت: «مهّم اين است كه قانون اجرا شود و اگر كسي چه دانشجو و چه غيردانشجو مُجرم بود، مطابق قانون با او برخورد شود». رسوايي موضعگيريهاي خاتمي به‌حدّي بود كه گزارشگر بخش فارسي بي. بي. سي، (صادق صبا) به‌رغم تكرار تلاشهاي شناخته‌شده‌اش براي بازارگرمي در مورد اصلاح‌طلبي خاتمي و طرفداري دانشجويان از او، نتوانست «عقب‌نشيني» آشكار خاتمي و «يأس و سرخوردگي» طرفدارانش را ناديده بگيرد و حتّي اذعان كرد كه مدّعيان كذايي اصلاح‌طلبي اكنون به‌وضوح از روي آوردن هر‌چه بيشتر دانشجويان «به راههاي ديگر» نگرانند و خاتمي در «موقعيّت دشواري» قرار گرفته است. بي‌جهت نبود كه ولايتي، مشاور امور بين‌الملل خامنه‌اي در روز 7شهريور 78 در يك مصاحبهٌ تلويزيوني كه به‌بررسي تظاهرات دانشجويان، به‌دنبال فاجعهٌ كوي دانشگاه تهران، اختصاص داشت، گفت: «ابراز رضايت خامنه‌اي از رياست‌جمهوري و از كاري كه ايشان در طي اين مدّت كردند (در طول تظاهرات دانشجويان)، خود در حقيقت يك تودهني بود به‌آن كساني كه در خارج كشور در رابطه با وجود تفرقه در ايران تبليغ مي‌كنند‌…» ايستادگي و تهور دانشجويان و مردم به پا خاسته افكار عمومي جهان را عليه نظام و رئيس جمهور به اصطلاح اصلاح طلب چنان برانگيخت كه همه از دفن سياسي خاتمي سخن گفتند :
ـ‌ بي.بي.سي.(جهاني): شورشهاي خياباني اين چند روز براي خاتمي يك فاجعه بوده است
ـ‌ تلويزيون الجزيره: تحليگران عقيده دارند كه خاتمي بعد از موضع اخيرش بازندهٌ اين ماجرا خواهد بود
ـ‌ لوموند (فرانسه): خاتمي در معرض اين خطر است كه دير يا زود به‌وسيلهٌ بي‌صبري مردم با تهاجم مخالفانش جارو شود
ـ‌ خبرگزاري فرانسه: دانشجويي كه سخنش پژواك احساس خشم بسياري ديگر از كساني بود كه دست به‌تظاهرات زده بودند، گفت: اكنون مي‌توانيم بگوييم كه خاتمي نيز آخوندي مانند ساير آخوندهاست
ـ‌ تلويزيون كانال2 سوئد:‌تظاهركنندگان خواستار اين هستند كه هم خامنه‌اي، و هم خاتمي از قدرت به‌زير كشيده شوند
بله. خاتمي آمده بود تا قوتي باشد براي نظام و مانعي باشد براي اوج گرفتن قيام آزاديخواهانهيي كه مي خواست حاكميتي را جارو كند كه از اساس با آزادي دشمن است و ضديت دارد ولي 18تير 78 او را به زمين زد و خودش قوتي شد براي زانوي قيامي كه در خرداد88شعله كشيد و هرگز خاموشي نگرفت. اين پيروزي در حالي بود كه در آن سال نه فضاي احيا كننده قيام بود و نه جهان به حمايت از مردم ايران و قيامشان برخاسته بود و نه نظام در محاصره انواع تحريمهاي بينالمللي بود و نه زندانها قهرمانيهاي امروز را از خودشان نشان داده بودند و مهمتر از همه قيامي طلسم ولايت را نشكسته بود، و مماشاتگران شرق و غرب عالم هم علنا به همياري و همراهي نظام كمر بسته بودند.
حالا در تير 89هستيم با قيامي كه كمر نظام را خم كرده. باقيامي كه ابرقدرت يك دنيا را با ايستادگي يك ساله مجبور كرده به حرفش و به خواسته اش گوش كند و براي اولين بار موضوع نقض حقوق بشر را به ارگانهاي بينالمللي بكشد.
با قيامي كه جهان را بر سر تحريمهاي سخت و بخصوص تحريم بنزين كه نظام را به زانو در خواهد آورد متحد كرده و هر روز كه مي گذرد طناب را به دور گردنش سخت تر مي كند
ريزش در درون سپاه پاسداران باعث شده كه حاكميت مجبور به تعويض مستمر سران و دست اندركاران آن شده و درگيري و جنگ قدرت مرگ آور در درون باند خود ولي فقيه يعني بين لاريجاني و احمدي نژاد باعث از هم گسيختگي مرگ آور نظام گرديده. پا پس كشيدن موسوي و كروبي علامت پيروزي قيامي است كه جز به آزادي چشم ندوخته و هيچ آلودگي به حاكميت و كوتاه آمدن را نمي پذيرد. به اين نيروي عظيم و اين سرمايه براي پيروزي تكيه مي كنيم و 18تير را برسر حاكميت و نيروهاي ترسان و ازهم گسيخته سركوبش خراب ميكنيم. وحشت نظام هيچ چيز جز تاثيرات قدرتمند قيام يك ساله نيست. باشعله ور كردن 18تير به دنيا بگوييم كه اين نظام بايد برود و از آزادي كوتاه نمي آييم. پيروزي بيش از هميشه در انتظار ايستادگي و تهاجم ماست.

baroot-kh22 On

خاتمي كيست؟
هيچكس حمله وحشيانه و كشتار دانشجويان را در 18تير78 كه بدستور خاتمي صورت گرفت، فراموش نميكند. درآن روزكه دانشجويان در كوي دانشگاه شعارهاي ضدحكومتي ميدادند، نيروي انتظامي بطرز وحشيانه يي به دانشجويان حمله كرده و آنها را مورد ضرب و جرح قرار داد. اين مقدمة خيزش بزرگي شد كه بمدت يك هفته تهران و 17شهر ديگر را لرزاند. بسياري از دانشجويان كشته و زخمي شدند
در زمان جنگ بين ايران و عراق، خاتمي وزير ارشاد رژيم بود كه به تز صدور تروريسم معتقدبود. و شخصاً عمليات برون مرزي را نظارت ميكرد. خاتمي در زمان رياست جمهوري خود، با ايجاد 30پايگاه فرهنگي در 17كشور جهان، هسته اوليه انقلاب باصطلاح اسلامي و در حقيقت تروريسم را انتقال داد. و با فيگور گفتگوي تمدنها و اصلاحات،يك جريان صدور ارتجاع و تروريزيم را به خارج از مرز ايران برعهده داشت.
در دوران يكسال ونيم رياست جمهوري خاتمي نيز 49عمل تروريستي انجام شد كه منجر به كشته شدن بيش از 32تن از مخالفان در خارج كشور گرديد. و تنها در اولين سال رياست جمهوري خاتمي دست كم 270ميليون دلار صرف سياست صدور تروريسم به خارج از ايران شد. خاتمي در دومين سال روي كار آمدنش، بدون هيچ تعارفي گفت: تنها اتكاي دولت و نظام و پايه و موجوديت نظام، و اساسي ترين ركن نظام، وزارت اطلاعات هست.
در قيام 18تير78خاتمي كه رئيس جمهور وقت بود و رياست شوراي عالي امنيت رژيم را برعهده داشت، در اطلاعيه يي تظاهرات دانشجويان را غيرقانوني ناميد و جواز سركوب آنان را صادر كرد. اين فرمان نقاب از چهرة اصلاح طلب خاتمي برداشت.
خاتمي در 16 آذرسال83 نيز كه در حال سخنراني در دانشگاه تهران بود و دانشجويان در سالن سخنراني او را هو كرده و شعارهاي ضدحكومتي ميدادند. گفت: «اگر شما ملتين، من دشمن ملت هستم» اين جمله ماهيت ضدمردمي خاتمي را جلوي ديد دوربينهاي جهان آشكار ساخت.
ولي دانشجويان همچنان زنده و سرفراز، امسال نيز در 18تير، با تظاهرات خياباني و همبستگي با مردم پرافتخار ايران، درسي فراموشي ناپذير به رژيم پابه گور خواهند داد. با شركت در اين تظاهرات ياد شهداي دانشجويي و جوانان اين ميهن را گرامي داشته و دانشگاهها، اين سنگر آزادي را همچنان پرخروش نگاهباني كنيم.

baroot-kh22 On

تحريم بنزين به ضرر مردم يا به نفع مردم ايران؟
مردم استبداد ديني حاكم بر ايران را نميخواهند. مردم ايران خواهان اتمي و نقض حقوق بشر نيستند.
آمريكا طرح تحريم بنزين را با هدف واردكردن فشار بر صنايع انرژي و بانكداري ايران تصويب كرد كه ناقض حقوقبشر در ايران ميباشد. اين طرح شامل فروش يكسوم بنزين موردنياز ايران است كه از خارج وارد ميشد.در اين مصوبه نام پاسدار جعفري، فرمانده سپاه پاسداران، پاسدار محمدرضا نقدي، فرمانده سازمان بسيج، و احمد وحيدي وزير دفاع ايران، به فهرست تحريمها اضافه شده است . بخش ديگري از اين تحريم مربوط به شركتهايي ميشود كه ابزار و تجهيزات فيلترينگ اينترنت و شنود مكالمات تلفني را به ايران ميفروشند. اين تحريمها در حالي عليه اين نظام صورت ميگيرد كه هر روز شاهد دستگيري جوانان و زنان و دختران و زندان و شكنجه و سنگسار و حلقآويز كردن و تجاوز و در يك كلام شاهد نقض حقوقبشر در آن هستيم
حاكمان ايران اينطور وانمود و تبليغ ميكنند كه اين تحريمها بيشتر به مردم جامعه ايران آسيب ميرساند در حاليكه با كمي تأمل به وضعيت داخل كشور ميتوان دريافت كه هدف از تحريمها، فلج كردن سپاه پاسداران و بسيج است كه اكنون با حمله و هجوم روزانه به مردم كوچه و خيابانها و دستگيري و شكنجه و اعدام، حقوق انسانها و حقوق بشر را زير پا ميگذارند. تمامي درآمدهاي نفتي ايران صرف سرپا نگهداشتن دستگاه سركوب در اين نظام ميشود. براي درك اين موضوع كمي به آمارهاي زير دقت كنيد:
درآمد نفتي ايران در دوران 4سال حكومت احمدينژاد بالغ بر 300ميليارد دلار (يعني حدود 300تريليون تومان)ميباشد. حال بايد ديد كه اين درآمدها در كجا هزينه شده است. آيا اين درآمدها به مردم داده شده؟
ايران 70درصد زعفران جهان را توليد ميكند. ايران اولين صادركننده پسته و سومين توليدكننده گردو در جهانست آيا اين درآمدها صرف كشاورزان و ارتقا صنعت و كشاورزي ايران شده است؟
با نگاه كوتاهي به بودجه سال88 ميتوان سهم هر كدام از ارگانهاي اين نظام را بهتر ارزيابي كرد.
بودجه علني نهادهاي نظامي 14هزار ميليارد تومان است
بودجه بسيج سالانه بيش از 400ميليارد تومان و 3هزار ميليارد تومان هم تحت عنوان بودجه فرهنگي به بسيج داده ميشود.
بودجه سپاه بيش از 5هزار ميليارد تومان
حوزه علميه بيش از 358ميليارد تومان
ولي بودجه وزارت بهداشت 8هزار ميلياردتومان است كه سرانه براي هر نفر ايراني 4هزارتومان ميرسدكه دردي را دوا نميكند. تازه ترين آمارهاي رسمي مركز آمار ايران نشان ميدهد كه نزديك به 48ميليون نفر از جمعيت ايران زيرخط فقر هستند. نزديك به 45درصد فارغالتحصيلان دانشگاهها بيكار هستند. مردمي كه زير خط فقر نگه داشته شدهاند و قادر به تهيه نان خانوار خود نيستند كه مصرف بنزين ندارند.خودروهاي مسافركشي هم كه بدليل سهميه بندي بنزين، از سالها قبل به قيمت آزاد بنزين تهيه ميكردند. و امسال نيز همين سهميه اندك هم كمتر شد.
موتورسيكلتهايي كه باركشي ميكردند تا نانآور خانواده باشند را توقيف كرده و مجاز به كار نيستند و در حال حاضر هيچ موتوري بجز موتورهاي بسيجيها اجازه تردد در خيابانها را ندارند. بنابراين تحريم بنزين نه تنها به ضرر مردم نيست بلكه بسود مردم است. چرا كه اين بنزينها صرف ماشينهاي سركوب نيروي انتظامي و بسيج و سپاه ميشود. درآمدهاي نفتي به جيب سران نظام و همين پاسداران ميريزد كه قواي اصلي سركوب و ايجاد زندانهاي مخفي سپاه و اوين و كهريزك هستند.
بايد از دولت احمدينژاد پرسيد در حاليكه بيش از 48ميليون ايراني زير خط فقر هستند، چرا وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات براي مركز مخابرات افغانستان شش ميليارد تومان كمك بلاعوض ميكند؟
در شرايطي كه شهرداري تهران پول عوارض از شهروندان ميگيرد بچه دليل سه ميلياردتومان به لبنان كمك ميكند؟
جواب 17هزار ميليارد تومان پول فروش نفت سه ماهه سال89 كجا رفته و خرج چه كاري شده؟
گزارش ديوان محاسبات كشور در سال88 نشان ميداد كه 23هزار ميليارد درآمد حاصل از فروش گاز به خزانه كل واريز نشده است. اين دزديها در شرايطي بود كه مردم شهرهاي مختلف در سرماي زمستان گاز نداشتند كه منجر به تلف شدن بعضي از شهروندان شد.
حرف مردم اينست كه ما نميخواهيم درآمد نفت كشورمان خرج ساختن زندانها و خريد وسايل سركوب و شنود مكالمات تلفني و دوربينهايي كه در كوچه وخيابانها كار گذاشته شده تا جوانان را شناسايي و دستگير كنند. ما نقض حقوق بشر و اتمي نميخواهيم. ما خواهان آزادي و دمكراسي در كشورمان هستيم. (زنده باد آزادي ـ مرگ بر ديكتاتور)

baroot-kh22 On

شعارنويسي وفراخوان هاي متعدد درخيابانهاي تهران در رابطه با 18 تير
جوانان پرشور تهران در مناطق جواديه، وتهرانپارس با شعارنويسى مردم را به خيزش در 18تير فراخواندند.
جوانان روي ديوارها نوشته بودند :
18تير توراهه
18تير به پاخيزيد
مرگ بر خامنه اي